سرمایهگذاری در صندوق درآمد ثابت یا سپردههای بانکی هر کدام مزایا و معایب خاص خود را دارند. صندوق درآمد ثابت معمولاً بازده نسبتاً بالاتری نسبت به سپردههای بانکی ارائه میدهد و امکان تنوعبخشی سرمایهگذاری را فراهم میکند، اما همراه با ریسک بیشتری است. در مقابل، سپردههای بانکی با ریسک پایینتر و تضمین سپرده همراه هستند، اما بازدههای کمتری نسبت به صندوق درآمد ثابت دارند. انتخاب نوع سرمایهگذاری بستگی به میزان ریسک پذیری، افق زمانی و اهداف سرمایهگذاری فرد دارد. افراد با ریسک پذیری پایینتر ممکن است ترجیح دهند که پول خود را در بانک سرمایهگذاری کنند، در حالی که سرمایهگذاران با ریسک پذیری بالاتر، صندوق درآمد ثابت را گزینه مناسبتری بدانند. در ادامه این مطلب سعی میکنیم ای دو روش سرمایه گذای را بیشتر مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
بانک سود بیشتری میدهد یا صندوق؟
صندوق درآمد ثابت در مقایسه با سپرده های بانکی، معمولاً بازدهی بیشتری ارائه می دهد. این صندوق ها با سرمایه گذاری در اوراق بدهی و سایر ابزارهای مالی، سود بیشتری برای سرمایه گذاران فراهم می کنند. همچنین، نقدشوندگی بالای صندوقهای درآمد ثابت به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا به راحتی سرمایه خود را برداشت کنند، درحالی که سپرده های بانکی بلندمدت معمولاً محدودیت های بیشتری برای برداشت وجوه دارند. در ادامه این موضوع به طور کامل تر توضیح داده خواهد شد.
تعریف صندوق درآمد ثابت چیست؟
صندوق درآمد ثابت نوعی صندوق سرمایهگذاری است که عمدتاً در اوراق بدهی مانند اوراق قرضه، اوراق مشارکت و اوراق خزانه سرمایهگذاری میکند. این صندوقها به دنبال ایجاد جریان ثابت و قابل پیشبینی درآمد برای سرمایهگذاران هستند. بازده این صندوقها معمولاً بیشتر از سپردههای بانکی است، اما در مقابل دارای ریسک بیشتری نیز هستند. سرمایهگذاری در صندوق درآمد ثابت به افرادی که به دنبال کسب بازده مطمئن تر و ثابتتر هستند، توصیه میشود.
این نوع صندوق سرمایهگذاری درآمد ثابت، سود خود را از طریق معامله اوراق بهادار با درآمد ثابت (مانند اوراق قرضه) در بازار ثانویه به دست میآورد.
مدیران صندوق به دنبال شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری در بازار ثانویه هستند و با خرید و فروش به موقع اوراق، سود را برای سرمایهگذاران ایجاد میکنند.
این نوع صندوق به دنبال بهرهگیری از نوسانات قیمتی اوراق بهادار در بازار ثانویه است.
صندوق مبتنی بر صدور و ابطال
در این نوع صندوق، سود برای سرمایهگذاران از طریق صدور و ابطال واحدهای صندوق ایجاد میشود.
زمانی که سرمایهگذاران واحدهای صندوق را خریداری میکنند، وجوه آنها صرف خرید اوراق بهادار با درآمد ثابت میشود.
هنگامی که سرمایهگذاران واحدهای خود را ابطال میکنند، صندوق اوراق را به فروش میرساند و وجوه حاصل را به سرمایهگذاران پرداخت میکند.
این نوع صندوق بر تغییرات ارزش خالص داراییها (NAV) واحدهای صندوق متمرکز است.
تفاوتهای عمده سرمایه گذاری در صندوق درآمد ثابت و بانک
صندوقهای سرمایهگذاری به عنوان یکی از ابزارهای مالی غیرمستقیم، در بازار سرمایه نقش واسطه را ایفا میکنند. این صندوقها با جمعآوری سرمایههای خرد اشخاص مختلف، از طریق یک تیم تحلیلگر حرفهای و به مدیریت مدیر صندوق، اقدام به سرمایهگذاری در بازار بورس میکنند. به این ترتیب، صندوقهای سرمایهگذاری امکان مشارکت افراد با سرمایههای کوچک را در بازار سرمایه فراهم میآورند و از مزایای تنوع پذیری و تخصص در مدیریت سرمایه بهره میبرند. یکی از محدودیتهای سرمایهگذاری در سپردههای بانکی، مدت زمان بلوکه شدن سرمایه (خواب سرمایه) است. برای دریافت نرخ سود مشخص در سپردههای بانکی، بانک یک حداقل زمان نگهداری وجه در سپرده را تعیین میکند. به عنوان مثال، در یک حساب سپرده بلندمدت یک ساله با نرخ سود ۱۸ درصد، چنانچه وجه قبل از پایان سال از سپرده برداشت شود، سود تعلق گرفته به آن با نرخی کمتر از ۱۸ درصد محاسبه میشود. این نرخ جدید، به عنوان “نرخ شکست پول” شناخته میشود. در مقایسه، صندوقهای درآمد ثابت نرخ شکست پول ندارند و سود در این صندوقها به صورت روزشمار محاسبه میشود. این مزیت، یکی از جذابیتهای سرمایهگذاری در صندوقهای درآمد ثابت در برابر سپردههای بانکی است که آن را به گزینه مناسبتری تبدیل میکند.
از جمله تفاوتهای عمده صندوق و بانک می توان به این موضوع اشاره کرد که سود صندوق درآمد ثابت روزشمار است در حالی که سود بانک به صورت ماه شمار محاسبه می گردد.
حالا در ادامه با ما همراه شوید تا تفاوتهای بیشتری را از سرمایه گذاری در دو روش بانک و صندوق بیان کنیم.
میزان سود پرداختی
صندوقهای درآمد ثابت معمولاً بازدهی بیشتری نسبت به سپردههای بانکی ارائه میدهند. این صندوقها با سرمایهگذاری در اوراق قرضه و سایر ابزارهای مالی، امکان کسب سود بیشتری برای سرمایهگذاران فراهم میکنند.
نحوه سوددهی
در بانکها، سود به صورت ثابت و از پیش تعیینشده پرداخت میشود. اما در صندوقهای درآمد ثابت، سود متغیر است و بسته به عملکرد پرتفوی سرمایهگذاری، در طول زمان تغییر میکند.
امنیت و ضمانت سرمایهگذاری
سپردههای بانکی تا سقف معینی توسط نهادهای تضمین کننده سپرده (مانند بیمه سپردههای بانکی) پوشش داده میشوند. اما سرمایهگذاری در صندوقهای درآمد ثابت به طور کامل توسط این نهادها تحت پوشش نیست و بنابراین ریسک بیشتری دارد.
شفافیت اطلاعاتی
صندوقهای درآمد ثابت موظف هستند اطلاعات دقیق و شفافی درباره ترکیب پرتفوی خود، بازدهی و ریسکها ارائه کنند. این امر امکان ارزیابی بهتر ریسک و بازده را برای سرمایهگذاران فراهم میآورد.
نحوه سرمایهگذاری
در بانکها، سرمایهگذاری به صورت سپردهگذاری است. اما در صندوقهای درآمد ثابت، سرمایهگذاری به صورت خرید سهام و واحدهای صندوق صورت میگیرد.
نقدشوندگی
صندوقهای درآمد ثابت نسبت به سپردههای بانکی، نقدشوندگی بیشتری دارند و سرمایهگذاران میتوانند به راحتی وجوه خود را برداشت کنند.
نرخ شکست پول
به دلیل ماهیت سرمایهگذاری در صندوقهای درآمد ثابت، نرخ شکست پول در این صندوقها کمتر از سپردههای بانکی است. بنابراین صندوقهای درآمد ثابت با ارائه بازدهی بیشتر، امکان سرمایهگذاری با ریسک کنترل شدهتر، شفافیت بیشتر و نقدشوندگی بالاتر نسبت به سپردههای بانکی، میتوانند گزینهای جذابتر برای بسیاری از سرمایهگذاران باشند.
مزایا و معایب سرمایه گذاری در بانک و صندوق درآمد ثابت
برای انتخاب بین سرمایهگذاری در صندوق درآمد ثابت یا بانک، عوامل متعددی را باید در نظر گرفت. هر کدام از این گزینهها مزایا و معایب خاص خود را دارند:
مزایا و معایب سرمایه گذاری در صندوق درآمد ثابت
بازده نسبتاً بالاتر در مقایسه با سپردههای بانکی
امکان تنوعبخشی با سرمایهگذاری در انواع اوراق بهادار با درآمد ثابت
ریسک بیشتر نسبت به سپردههای بانکی اما کمتر از سرمایهگذاری در سهام
نقد شوندگی بالاتر نسبت به سپردههای بانکی
مزایا و معایب سرمایه گذاری در بانک
ریسک پایینتر در مقایسه با صندوق درآمد ثابت
امنیت بیشتر به لحاظ تضمین سپردههای بانکی
بازده معمولاً پایینتر از صندوق درآمد ثابت
نقد شوندگی محدودتر
انتخاب بین این دو گزینه بستگی به میزان ریسک پذیری، افق زمانی سرمایهگذاری و هدف فرد دارد. افرادی که ریسک پذیری پایینتری دارند، ممکن است ترجیح دهند که پول خود را در بانک سرمایهگذاری کنند، در حالی که سرمایهگذاران با ریسک پذیری بالاتر، صندوق درآمد ثابت را گزینه بهتری بدانند.
مقایسه صندوق درآمد ثابت و بانک در میزان سوددهی
این کار را از دو جهت انجام میدهیم:
مقایسه سوددهی در صندوق درآمد ثابت و بانک براساس ریسک و بازدهی
ریسک: سرمایهگذاری در صندوقهای درآمد ثابت ریسک کمتری در مقایسه با بانک دارد. این صندوقها مجاز هستند حداکثر ۱۰ درصد از کل داراییهای خود را به سرمایهگذاری در سهام اختصاص دهند. این تنوعبخشی به سرمایهگذاریها، ریسک آنها را پخش میکند. بازدهی: نرخ بازدهی در صندوقهای درآمد ثابت معمولاً نسبت به سود سپردههای بانکی بیشتر است. صندوقها قادر به معامله اوراق بهادار با درآمد ثابت با بازدهیها و سررسیدهای متفاوت هستند. مدیران صندوق با استفادهی حرفهای از این فرصتها، میتوانند سود بیشتری برای صندوقهای خود ایجاد نمایند.
مقایسه سوددهی در صندوق درآمد ثابت و بانک براساس پایداری و اطمینان
پایداری و اطمینان: سپردههای بانکی به دلیل پشتیبانی از سوی دولت و بانک مرکزی از قابلیت اطمینان مناسبی برخوردارند. اما در شرایط تورم بالا، سود واقعی آنها ممکن است کاهش یابد. سود: سود صندوقهای درآمد ثابت بیشتر به بازدهی اوراق با درآمد ثابت بستگی دارد و معمولاً نزدیک به سود سپردههای بانکی است. اما این سود به شرایط بازار و عملکرد مدیران صندوق بستگی دارد.
سود مرکب در صندوق درآمد ثابت به چه معنا است؟
سود مرکب در صندوقهای درآمد ثابت به این معنا است که سرمایهگذار علاوه بر دریافت سود از اصل سرمایه، بر روی سودهای دریافتی قبلی نیز سود کسب میکند.
به عبارت دیگر، در سود مرکب:
سرمایهگذار نه تنها بر روی اصل سرمایه خود سود دریافت میکند، بلکه سودهای دریافتی قبلی نیز به عنوان سرمایه در نظر گرفته شده و بر روی آنها نیز سود تعلق میگیرد. این موضوع باعث میشود که رشد سرمایه سرمایهگذار در طول زمان به صورت نمایی افزایش یابد و در نتیجه بازدهی سرمایهگذاری در صندوقهای درآمد ثابت افزایش یابد.
سوالات متداول
پول را در بانک بگذاریم یا در بورس سرمایه گذاری کنیم؟
انتخاب صندوق درآمد ثابت یکی از راه های با اطمینان برای کسب سود است. با این حال با مطالعه کامل این مطلب و ارتباط آن با شرایط و روحیه فردی تان تصمیم با شماست.
آیا امنیت پول در بانک بیشتر از صندوق است؟
اغلب افراد از دیرباز تا کنون اطمینان بیشتری نسبت به بانک ها داشته و دارند و چون صندوق های بورسی یک نوع سرمایه گذاری جدیدتر به حساب می آید، نسبت به انیت آن کمی ابهام دارند. اما سازمان بورس با وجود حسابرس ها و ارکان نظارتی مختلف، ناظر بر اعمال صندوق ها هستند و این صندوق ها روند فعالیت خود را به وضوح به سرمایه گذاران اعلام میکنند. بنابراین امنیت پول در هر دو روش یکسان است.
ایا صندوق های درآمد ثابت امکان نقد شوندگی دارند؟
حضور رکن ضامن در صندوقهای درآمد ثابت و رکن بازارگردان در صندوقهای درآمد ثابت قابل معامله (ETF)، به افزایش نقدشوندگی واحدهای این صندوقها منجر میشود. رکن ضامن در صندوقهای درآمد ثابت، با خرید و فروش واحدهای سهام این صندوقها در بازار ثانویه، امکان نقد شدن سریع و آسان این واحدها را برای سرمایهگذاران فراهم میکند. همچنین، وجود رکن بازارگردان در صندوقهای درآمد ثابت قابل معامله (ETF)، با ارائه پیشنهاد خرید و فروش مداوم این واحدها، سبب افزایش نقدشوندگی آنها میشود. بنابراین، حضور این ارکان در این نوع صندوقها، قابلیت نقد شدن آسان و سریع واحدهای آنها را برای سرمایهگذاران فراهم میکند و موجب افزایش جذابیت این ابزارهای سرمایهگذاری میگردد.
جمع بندی
انتخاب بین صندوق درآمد ثابت و بانک برای سرمایهگذاری بستگی به ریسکپذیری و هدف سرمایهگذار دارد. برای افرادی که حاضر به پذیرش ریسک نیستند و به دنبال حفظ اصل سرمایه و درآمد ثابت هستند، بانک گزینه مناسبتری است. از طرفی، صندوقهای درآمد ثابت به دلیل مدیریت حرفهای، شفافیت فرآیندها و نظارت مداوم، میتوانند بازدهی بالاتری نسبت به بانکها ارائه دهند. این گزینه برای افرادی که تمایل به پذیرش ریسک محدودی دارند و به دنبال بازدهی بیشتر هستند، مناسبتر میباشد. درنهایت، انتخاب بین این دو گزینه به عوامل شخصی سرمایهگذار از جمله ریسکپذیری، هدف سرمایهگذاری و افق زمانی آن بستگی دارد. لزوما گزینه برتر یکی نیست و هر کدام میتواند برای سرمایهگذاران مختلف مناسب باشد.
برخی ممکن است فکر کنند که برای سرمایهگذاری باید مبالغ بسیار زیادی پول داشته باشند. اما این طور نیست و میتوان با مبالغ کوچکتر هم سرمایهگذاری کرد. مثلاً میتوانید با چند میلیون تومان در بازارهای مالی سرمایهگذاری کنید و سود قابل توجهی به دست آورید. سرمایهگذاری (Investment) به این معنی است که شما پول خود را در دارایی هایی سرمایهگذاری میکنید تا ارزش آنها در طول زمان افزایش یابد. مثلاً شما میتوانید پول خود را در بورس، ملک، طلا یا ارز سرمایهگذاری کنید تا در آینده ارزش این داراییها بیشتر شود. در واقع سرمایهگذاری به معنی استفاده از پول خود برای خرید و نگهداری داراییهایی است که ارزششان در طول زمان افزایش یابد. اینکار میتواند با مبالغ کوچک و بزرگ انجام شود و هدف آن کسب بازدهی و افزایش ثروت فرد است.
چند نکته مهم درباره سرمایه گذاری با پول کم
سرمایهگذاری با مبلغ کم میتواند یک راه موثر برای افزایش ثروت باشد. حتی اگر با مبلغ محدود شروع کنید، می توانید در طولانی مدت به پول خوبی برسید. در اینجا نکات مهمی وجود دارد که میتوانید در نظر بگیرید:
اول از همه، سعی کنید پول خود را در میان چندین گزینه سرمایهگذاری تقسیم کنید. این روش به شما کمک میکند ریسک را کاهش دهید و در صورت افت ارزش یکی از سرمایهگذاریها، تاثیر آن بر کل سرمایه شما کمتر باشد. میتوانید بخشی را در سپردههای بانکی، بخشی را در بورس، بخشی را در امالک و مستغلات و… سرمایهگذاری کنید. البته اگر سرمایه شما خیلی کم است و مثلا میخواهید مبلغی کمتر از ۱ میلیون تومان را سرمایه گذاری کنید قطعا انتخاب بازه زیاد مناسب نخواهد بود. بهتر است در شروع سرمایه گذاری با مبلغ کم، تنوع را کم کنید تا در درازمدت به سرمایه بیشتری برسید. سپس می توانید در سایر بازارها نیز سرمایه گذاری کنید.
دوم، سعی کنید سرمایهگذاریهای خود را بر اساس برنامهریزی دقیق و آیندهنگرانه انتخاب کنید. به جای اقدامات آنی و تصمیمگیریهای لحظهای، سعی کنید بازده و ریسک هر گزینه را در بلندمدت ارزیابی کنید.
سوم، در کنار سرمایهگذاریهای مالی، به سرمایهگذاری روی خود (توسعه مهارتها و دانش) نیز توجه کنید. این نوع سرمایهگذاری میتواند در درآمد آینده شما تاثیر بسزایی داشته باشد. در نهایت، صبور باشید و به جای تمرکز بر سود سریع، به بازده بلندمدت توجه کنید. سرمایهگذاری موفق، نیازمند برنامهریزی و همچنین پایداری و استقامت است. به خصوص برای شروع سرمایه گذاری با پول کم انتظار معجزه نداشته باشید و صبر را ضمیمه کار خود کنید. مطمئن باشید در دراز مدت به سود کلانی دست خواهید یافت، کافیست قدم اول را با اطمینان بردارید.
عوامل کلیدی در سرمایه گذاری
باید در ابتدا چند رکن مهم در سرمایهگذاری مورد بررسی قرار بگیرد:
میزان ریسک پذیری: میزان بازدهی یک سرمایهگذاری با شدت ریسک آن رابطه مستقیم دارد. فرد باید در نظر داشته باشد که چقدر حاضر است ریسک کند و بر اساس آن، زمینه سرمایهگذاری را انتخاب کند. هدف سرمایهگذاری: هدف فرد از سرمایهگذاری مثل کسب سود بیشتر، حفظ ارزش داراییها و تأمین آینده فرزندان بسیار مهم است و در تصمیمگیری نقش اساسی دارد. عوامل مالی: مواردی مانند میزان درآمد، مخارج، بدهیها باید قبل از سرمایهگذاری در نظر گرفته شود تا مشکلی در تأمین مخارج روزمره ایجاد نشود. میزان نقدشوندگی: سرعت و قیمت تبدیل سرمایه به پول نقد بسیار مهم است، زیرا ممکن است به دلایل مختلف نیاز به پول نقد پیدا شود.
۴ نکته مهم : مراقب باشید در دام نیفتید!!
قبل از سرمایه گذاری با پول کم دقت کنید که دچار این هیجانات کاذب نشوید:
تلاش برای پیشبینی دقیق بازار
به جای تمرکز صرف بر روی پیشبینی دقیق نوسانات قیمتی، باید بر روی مدیریت زمان سرمایهگذاری و داشتن یک دید بلندمدت تمرکز کرد. هیچ کس نمیتواند به طور کامل رفتار بازار را پیشبینی کند، چرا که بازار تحت تأثیر عوامل مختلفی است که همواره در حال تغییر هستند.
درگیر شدن در سرمایهگذاریهای مشکوک
اگرچه وعدههای بازدهی بالا و ریسک پایین ممکن است سرمایهگذاران را وسوسه کند، اما باید همواره مراقب بود که به چه افرادی پول خود را میسپارید. توصیه میشود قبل از هر سرمایهگذاری، سابقه و اعتبار فرد یا نهاد مربوطه را به دقت بررسی کنید تا از سرمایهگذاری در طرحهای مشکوک اجتناب کنید.
متنوع کردن سبد سرمایهگذاری
داشتن یک سبد سرمایهگذاری متنوع یکی از مهمترین اصول مدیریت ریسک در بازار سرمایه است. این بدان معناست که سرمایهگذار باید در بخشهای مختلف اقتصادی و داراییهای متنوع سرمایهگذاری کند تا اگر یکی از حوزهها دچار نوسان شد، سایر بخشها جبران کننده آن باشند. این راهکار به کاهش ریسک کلی پرتفوی سرمایهگذاری کمک میکند.
هراس پس از تجربه اولین نوسان
نوسانات قیمتی جزئی جداییناپذیر از بازار سهام هستند و سرمایهگذاران باید آمادگی مواجهه با این نوسانات را داشته باشند. هنگامی که بازار دچار نزول میشود، سرمایهگذاران نباید دچار هراس و اضطراب شده و تصمیمات هیجانی اتخاذ کنند. صبر و حفظ آرامش در چنین شرایطی بسیار مهم است تا بتوان از فرصتهای موجود در بازار نوسانی استفاده کرد.
انواع روشهای سرمایه گذاری با پول کم
گفتیم که با پول کم هم میتوان سرمایه گذاری کرد. حالا بیایید با هم چند روش سرمایه گذاری را بررسی کنیم.
سپرده گذاری در بانک
ریسک پایین سپردهگذاری در بانکها: سپردهگذاری در بانکها دارای ریسک بسیار پایینی است و امنیت فیزیکی پول را تضمین میکند. سود پرداختی بانکها و تورم: با توجه به شرایط تورمی و رشد روزافزون قیمتها، سود پرداختی بانکها ممکن است ناچیز باشد. در برخی موارد حتی سود بانکی نمیتواند ارزش واقعی پول را حفظ کند و قدرت خرید سرمایهگذار را کاهش دهد. به عنوان مثال، اگر نرخ سود بانکی ۲۰% باشد اما نرخ تورم ۲۵% باشد، ارزش پول سرمایهگذار هر سال ۵% کاهش مییابد.
سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری
این صندوقها معمولاً با حداقل سرمایهگذاری پذیرش میکنند (مثلاً با ۵۰۰هزار تومان می توان وارد صندوق های بورسی شد) و سرمایهگذاران کوچک را جذب میکنند. انواع صندوق های سرمایه گذاری وجود دارد که افراد می توانند با توجه به شرایط هر صندوق یک یا چندتا از آنها را برای سرمایه گذاری انتخاب کنند. مزیتی که صندوق های سرمایه گذاری دارند، داشتن مدیریت قوی و آگاه است. هر صندوق شیوه فعالیت خاص خودش را دارد و مدیر صندوق با توجه به قوانین هر صندوق که در امیدنامه و اساسنامه آن صندوق ذکر شده است، فعالیت می کنند. مدیران صندوق ها تلاش می کنند که با توجه به دارایی صندوق این دارایی را به بهترین نحو ممکن سرمایه گذاری کنند تا بیشترین بازدهی را داشته باشد. کارمزد هر صندوق نیز متفاوت است و با توجه به شرایط صندوق تعیین شده است. شما به راحتی با مشاوره گرفتن از افراد متخصص می توانید صندوق دلخواه مورد نظرتان را انتخاب کنید.
ریسک سرمایه گذاری در صندوق ها چگونه است؟
ریسک از دست رفتن سرمایه مهمترین دغدغه افراد است. صندوق های مختلفی وجود دارد که میزان ریسک پذیری مختلفی دارند. برخی از این صندوق ها مثل صندوق درآمد ثابت ، صندوق طلا یا صندوق اهرمی دارای ریسک کمتری هستند. برخی از صندوق ها مثل صندوق سهامی یا صندوق جسورانه ریسک بالاتری را متحمل می شوند. شما هنگام سرمایه گذاری با شرایط خودتان می توانید صندوق دلخواه را انتخاب کنید. میزان سرمایه میزان ریسک پذیری مدت زمان یا بازده سرمایه گذاری از مواردی است که در ابتدا باید در نظر گرفته شود.
سرمایهگذاری در سهام شرکتهای کوچک و متوسط:
این شرکتها معمولاً سرمایهگذاری کمتری نیاز دارند و بازده بالقوه بیشتری دارند. اما با ریسک بالاتری هم روبه رو هستند. سرمایهگذاری در ETFها: ETFها (صندوقهای قابل معامله در بورس) معمولاً با سرمایهگذاری کم قابل دسترس هستند و ریسک کمتری دارند. امروزه صندوق هایی که قابل معامله هستند رواج بیشتری در بورس دارند.
سرمایهگذاری در بازار ارز
با سرمایهگذاری کم، میتوان در بازار ارز فعالیت کرد، اگرچه این بازار ریسک بالایی دارد.
سرمایهگذاری در بازار کریپتوکارنسی
با سرمایهگذاری کم، میتوان در بازار ارزهای دیجیتال فعالیت کرد، اما این بازار بسیار نوسانی است. برای ورود به بازار ارز نیاز به دانش و مهارت دارید و بهتر است با اطلاعات وارد این بازار شوید.
سرمایهگذاری در املاک و مستغلات کوچک
میتوان با سرمایهگذاری کم، در املاک و مستغلات کوچک سرمایهگذاری کرد. صندوق زمین و ساختمان میتواند یک گزینه مناسب برای سرمایه گذاری در ملک برای کسانی باشد که پول کافی برای خرید خانه یا زمین را ندارند. این افراد با پرداخت هزینه کمتر می توانند در پروژه های ساخت و ساز مشارکت کنند و سرمایه خود را زیاد کنند. توجه داشته باشید که هر روش سرمایهگذاری ریسکهای خاص خود را دارد و قبل از هر اقدامی، تحقیق و مشاوره لازم است.
سرمایه گذاری در طلا و سکه
سرمایهگذاری در طلا و سکه به دو شکل امکانپذیر است:
خرید فیزیکی طلا و سکه مزایایی دارد مانند حفظ قدرت خرید، اما ریسکهایی نیز در اینجا وجود دارد:
خرید با اجرت همراه است که قیمت را افزایش میدهد
نگرانیهایی مثل خطر سرقت و نگهداری وجود دارد
خرید از طریق بورس مزایایی دارد:
عدم نگرانی در مورد تقلبی بودن و احتمال سرقت
امکان سرمایهگذاری با مبالغ کم (حتی چند هزار تومان)
نقدشوندگی بالاتر نسبت به طلا و سکه فیزیکی
برای سرمایهگذاری از طریق بورس دو گزینه وجود دارد:
خرید گواهی سپرده سکه
سرمایهگذاری در صندوقهای مبتنی بر طلا
سرمایه گذاری روی طلا از قدیمی ترین و مطمئن ترین روش های سرمایه گذاری بوده که مادربزرگ ها از سال های دور و دراز به آن آگاه بودند و همواره روی طلا و سکه حساب ویژه ای داشتند.
سوالات متداول
بهترین روش برای سرمایهگذاری با پول کم چیست؟
برای سرمایهگذاری با پول کم، نمیتوان یک راهکار واحد را برای همه توصیه کرد. هر فرد باید با توجه به شرایط و امکانات خود، بهترین گزینه را انتخاب کند. با این حال، در کل پسانداز منظم سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری، خرید سهام شرکتهای بزرگ و معتبر، سرمایهگذاری در امالک و از همه مهمتر آموزش و کسب دانش مالی می تواند بهترین راهکارهای سرمایه گذاری باشد.
با سرمایه کم در کدام بازارهای مالی میتوان سرمایهگذاری کرد؟
با سرمایه کم میتوان در بانک، صندوقهای سرمایهگذاری، طلا، سکه، بورس، ارزهای دیجیتال و فارکس سرمایهگذاری کرد. مهمترین کار کسب دانش در خصوص نحوه فعالیت هرکدام از بازارهای مالی است.
جمع بندی
سرمایهگذاری با پول کم همواره یک چالش بزرگ به شمار میآید و برای بسیاری از افراد، امری غیرممکن به نظر میرسد. اما با شناخت درست ارکان سرمایهگذاری، بازارهای هدف، ریسک بازارهای مالی و بازدهی هر یک از آنها، سرمایهگذار میتواند بهترین مسیر را انتخاب کند. در این زمینه، چند گزینه پیش روی سرمایهگذاران با بودجه محدود قرار دارد. یکی از این گزینهها، سرمایهگذاری در بانکها و صندوقهای سرمایهگذاری است که با مبالغ پایین نیز امکانپذیر است. همچنین، خرید طلا و سکه نیز میتواند مسیر دیگری برای سرمایهگذاری با پول کم باشد. علاوه بر این، بورس اوراق بهادار نیز گزینه دیگری برای سرمایهگذاری با مبالغ پایین است. در این بازار، افراد میتوانند اقدام به خرید سهام شرکتهای بزرگ و معتبر کنند. همچنین، ورود به بازار ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین و سرمایهگذاری در بازار فارکس نیز از دیگر راههای سرمایهگذاری با سرمایه کم به شمار میروند. در پایان، لازم به ذکر است که برخی افراد ممکن است بودجه خود را در چند بازار مالی به صورت موازی سرمایهگذاری کنند و یا آن را برای توسعه کسب و کار خود هزینه کنند. در هر صورت، شناخت کامل از ریسکها و بازدهی بازارهای مالی میتواند به سرمایهگذاران با بودجه محدود در انتخاب مسیر مناسب کمک شایانی کند.
ارزشگذاری سهام و تعیین ارزش واقعی آن یکی از موضوعات بسیار مهم در حوزه سرمایهگذاری است. این موضوع در بررسی و محاسبه ارزش داراییها و سهام شرکتها و همچنین تصمیمگیری سرمایهگذاری بسیار حائز اهمیت است. ارزشگذاری داراییها از جمله اوراق بهادار، یکی از ارکان اصلی و تأثیرگذار بر تصمیمات سرمایهگذاری است. ارزشگذاری اصولی و صحیح داراییها منجر به تخصیص بهینه منابع سرمایهای میشود. اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری مناسب و تخصیص بهینه منابع سرمایهای مستلزم ارزشگذاری سهام با استفاده از روشهای معتبر علمی است، زیرا نمیتوان به قیمتهای بازار در کوتاهمدت چندان اطمینان داشت.
ارزش گذاری سهام
در واقع، پدیده کشف قیمت در بازار کوتاهمدت به علت نوسانات شدید و غیرواقعی، محقق نمیشود. بنابراین، استفاده از روشهای علمی ارزشگذاری سهام برای تصمیمگیریهای سرمایهگذاری ضروری است. این روشها میتوانند شامل محاسبات مبتنی بر نرخ بازده مورد انتظار، ارزش فعلی جریان نقدی آتی، ارزش دفتری و سایر معیارهای مالی باشد. بنابراین رزشگذاری سهام و داراییها نقش مهمی در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری ایفا میکند. استفاده از روشهای علمی و معتبر ارزشگذاری برای تعیین ارزش واقعی داراییها، به تخصیص بهینه منابع سرمایهای و اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری مناسب کمک میکند.
روش های ارزش گذاری شرکت ها
به عنوان یکی از مدلهای ارزش گذاری شرکت ها، می توان از ۴ روش ارزشیابی زیر بهره برد:
ارزیابی براساس داراییهای شرکت
ارزیابی براساس دیدگاه سودآوری شرکت
ارزیابی براساس جریانهای نقدی تنزیلی
ارزیابی براساس معیارهای مقایسهای
۱- ارزیابی براساس داراییهای شرکت
این روش ارزشگذاری بر پایه ارزش دفتری یا ارزش بازار داراییهای شرکت استوار است. در این روش، ارزش شرکت از طریق جمع ارزش بازار کلیه داراییهای آن (مانند زمین، ساختمان، ماشینآلات، موجودی کالا و غیره) پس از کسر بدهیها محاسبه میشود. این روش برای شرکتهایی که داراییهای ثابت و مشهود بیشتری دارند، مناسبتر است و به ویژه در ارزشگذاری شرکتهای دارای داراییهای ملموس بیشتر کاربرد دارد.
۲- ارزیابی براساس دیدگاه سودآوری شرکت
در این روش، ارزش شرکت بر اساس توانایی آن در ایجاد سود در آینده تعیین میشود. از روشهای رایج در این دسته میتوان به ارزشگذاری مبتنی بر نسبتهای مالی (P/E, P/B, P/S) و ارزشگذاری مبتنی بر درآمد اشاره کرد. در این روش، ارزش شرکت با در نظر گرفتن سودآوری آتی آن محاسبه میشود.
ارزش گذاری براساس سودآوری شرکت به ۲ روش زیر انجام می شود:
ارزش ذاتی سهام: این روش بر اساس ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی شرکت محاسبه میشود. در این روش، ارزش سهام برابر با ارزش فعلی کلیه جریانهای نقدی آتی شرکت در طول عمر آن تلقی میشود. برای محاسبه ارزش ذاتی سهام، ابتدا باید پیشبینی جریانهای نقدی آتی شرکت انجام شود. سپس، این جریانهای نقدی با استفاده از نرخ تنزیل مناسب (معمولاً هزینه سرمایه شرکت) به ارزش فعلی تبدیل میشوند. در نهایت، مجموع ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی به عنوان ارزش ذاتی سهام در نظر گرفته میشود.
ارزشگذاری به روش محاسبه نسبت P/E (قیمت به درآمد هر سهم): در این روش، ارزش سهام بر اساس نسبت قیمت به درآمد هر سهم (P/E) محاسبه میشود. برای این منظور، ابتدا درآمد هر سهم (EPS) شرکت محاسبه میشود. سپس، با ضرب درآمد هر سهم در نسبت P/E مناسب (که معمولاً بر اساس شرکتهای مشابه در همان صنعت تعیین میشود)، ارزش هر سهم به دست میآید. این روش نسبتاً سادهتر و کاربردیتر از روش ارزش ذاتی است. هر دو روش فوق بر اساس سودآوری شرکت، ارزش سهام را برآورد میکنند. روش ارزش ذاتی دقیقتر اما پیچیدهتر است، در حالی که روش محاسبه P/E سریعتر و کاربردیتر است. انتخاب روش مناسب به هدف ارزشگذاری، دسترسی به اطلاعات و نوع شرکت بستگی دارد.
۳- ارزیابی براساس جریانهای نقدی تنزیلی
در این روش، ارزش شرکت بر اساس ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی آن محاسبه میشود. جریانهای نقدی آتی با استفاده از نرخ تنزیل مناسب به ارزش فعلی تبدیل میشوند. این روش بر این فرض استوار است که ارزش شرکت برابر با ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی آن است. این روش در مقایسه با دیگر روشها دقیقتر و جامعتر است.
این روش ارزشگذاری شامل ۱۰ روش متفاوت است که عبارتند از:
تنزیل جریانات نقدی آزاد با بهرهگیری از میانگین موزون هزینه سرمایه
جریانات نقدی مرتبط با صاحبان سهام که با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران تنزیل میشوند
جریانات نقدی سرمایه که با بکارگیری میانگین موزون هزینه سرمایه پیش از مالیات تنزیل میگردند
ارزش فعلی تعدیلشده
جریانات نقدی آزاد شرکت که با ریسک تعدیل شده و با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار داراییها تنزیل میشوند
جریانات نقدی متعلق به صاحبان سهام شرکت که با ریسک تعدیل شده و با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار داراییها تنزیل میگردند
سود اقتصادی که با بهرهگیری از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران تنزیل میشود
ارزش افزوده اقتصادی که بر اساس میانگین موزون هزینه سرمایه تنزیل میشود
جریانات نقدی آزاد که با نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل میشوند
جریانات نقدی مرتبط با صاحبان سهام که با نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل میشوند
۴- ارزیابی براساس معیارهای مقایسهای
در این روش، ارزش شرکت با استفاده از مقایسه با شرکتهای مشابه (در همان صنعت) تعیین میشود. معیارهایی مانند نسبت قیمت به درآمد (P/E)، نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) و نسبت قیمت به فروش (P/S) را میتوان برای این مقایسه به کار برد. این روش نسبتاً سریعتر و سادهتر از دیگر روشهاست.
هر یک از این چهار روش ارزشگذاری به نوعی به تعیین ارزش واقعی شرکتها و داراییها کمک میکند. انتخاب روش مناسب بستگی به ویژگیهای شرکت، دسترسی به اطلاعات و هدف ارزشگذاری دارد. معمولاً استفاده تلفیقی از چند روش، نتیجه دقیقتری را ارائه میدهد.
چند نکته مهم در خصوص ارزش اسمی سهام
ارزش اسمی سهام، قیمت اولیه یا نامی هر سهم است که توسط شرکت تعیین میشود. این قیمت اغلب بسیار پایینتر از آنچه سهام در بازار بورس یا فرابورس معامله میشود، است. در واقع، ممکن است سهام یک شرکت چندین برابر ارزش اسمی خود در بازار مبادله شود. این تفاوت ناشی از آن است که ارزش بازار سهام تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله سودآوری، جریانهای نقدی، سهم بازار و چشمانداز شرکت قرار میگیرد. بنابراین، ارزش بازار سهام نمیتواند لزوماً با ارزش اسمی آن مطابقت داشته باشد.
برای آن دسته از شرکتهایی که قصد افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات حالشده دارند، لازم است قیمت هر سهم عادی آنها در بازار بورس بالاتر از ارزش اسمی قرار گیرد. این امر به علت نیاز شرکت به جذب سرمایه بیشتر از طریق افزایش سرمایه است. همچنین، ارزش اسمی در اوراق مشارکت و اوراق قرضه با ارزش اسمی سهام عادی متفاوت است. ارزش اسمی اوراق قرضه و مشارکت به میزان اصل وام یا مبلغ اسمی این اوراق اطلاق میشود.
ارزش اسمی و ارزش بازار دو مفهوم کاملاً متمایز هستند که هیچ ارتباط مستقیمی با یکدیگر ندارند. درک این تفاوت در تحلیل و ارزشگذاری اوراق بهادار بسیار مهم است.
نکات مهم در خصوص ارزش دفتری سهام
ارزش دفتری سهم بر پایه ارزش داراییهای ثبتی در ترازنامه محاسبه میشود، اما ارزش بازار سهم بر اساس ارزیابی سرمایهگذاران از نحوه عملیات شرکت و ارزش عرفی داراییهای آن است. بنابراین، ارزش دفتری و ارزش بازار سهام معمولاً با هم برابر نیستند. به دلیل استهلاک ساالنه داراییها، ارزش دفتری سهام نیز هر سال کاهش مییابد. این موضوع حائز اهمیت است زیرا نشان میدهد ارزش دفتری سهام همواره در حال تغییر بوده و نباید به عنوان معیار ثابتی برای ارزشگذاری در نظر گرفته شود. در صورت انحلال یا ورشکستگی شرکت، ارزش دفتری بهروزرسانیشده سهام، همان مبلغی است که پس از تسویه بدهیها به سهامداران خواهد رسید. به عبارت دیگر، در چنین شرایطی ارزش دفتری سهام نشاندهنده ارزش واقعی آن است. ارزش دفتری سهام معیار مناسبی برای ارزشگذاری نیست، زیرا بازتاب دهنده واقعیتهای بازار نبوده و همواره در حال تغییر است. اما در صورت انحلال یا ورشکستگی شرکت، ارزش دفتری بهروزرسانیشده سهام به عنوان ارزش واقعی آن مطرح میشود.
جمع بندی
روشهای قیمتگذاری سهام معمولاً بر پایه ارزیابی ارزش ذاتی شرکت و مقایسه آن با قیمت بازار سهام هستند. این روشها شامل محاسبه نسبتهای مالی مانند نسبت قیمت به درآمد (P/E)، نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)، نسبت قیمت به جریان نقدی (P/CF) و نسبت قیمت به فروش (P/S) میباشند. همچنین روشهای ارزشگذاری مبتنی بر جریانهای نقدی مانند ارزش فعلی جریانهای نقدی آزاد (DCF) و مدل ارزش افزوده اقتصادی (EVA) نیز مورد استفاده قرار میگیرند. انتخاب روش مناسب بستگی به ویژگیهای شرکت، صنعت و هدف تحلیلگر دارد. هر کدام از این روشها مزایا و محدودیتهای خاص خود را دارند که باید در تصمیمگیری مدنظر قرار گیرند.
چهار شرکت بزرگ حسابداری جهان، به عنوان “بیگ فور” شناخته میشوند و نقش کلیدی در ارائه خدمات حسابرسی، مالیاتی و مشاورهای به شرکتهای بزرگ دنیا ایفا میکنند. آشنایی با این چهار شرکت میتواند مقدمهای مناسب برای درک اهمیت برونسپاری خدمات حسابداری توسط کسبوکارها باشد. صاحبین کسبوکارها به منظور انجام وظایف مالیاتی، حسابداری و حسابرسی داراییها، درآمدها و هزینهها و همچنین تصمیمگیری صحیح بر اساس آن، نیازمند بخش حسابداری هستند. این بخش جزئی جداییناپذیر از هر شرکتی است که میتواند به دو صورت تأمین شود: استخدام یک گروه حسابداری به صورت دائم، یا برونسپاری آن به شرکتهای خدماتی به صورت مقطعی. با توجه به رواج برونسپاری خدمات حسابداری، شاهد ظهور شرکتهای متعددی در ایران و خارج از کشور هستیم که در این زمینه فعالیت میکنند. در این میان، چهار شرکت بزرگ حسابداری جهان که به عنوان “بیگ فور” شناخته میشوند عبارتند از: پرایس واترهاوس کوپرز (PwC)، دیلوت (Deloitte)، ارنست و یانگ (EY) و کلین ولد پیت مارویک گوردلر (KPMG). این چهار شرکت در سطح جهانی به ارائه خدمات حسابرسی، مالیاتی و مشاورهای به شرکتهای بزرگ میپردازند.
معرفی چهارشرکت بزرگ حسابرسی دنیا
چهار شرکت بزرگ حسابرسی دنیا (بیگ فور) کدامند؟ چهار موسسه حسابداری بزرگ بینالمللی، به عنوان بزرگترین شبکههای خدمات حرفهای در این حوزه شناخته میشوند. این چهار موسسه شامل خدماتی از جمله حسابرسی، اطمیناندهی، مالیات، مشاوره، اکچوئری، تأمین مالی شرکتی و حقوقی هستند.
این چهار موسسه بزرگ، در حسابرسی اکثر شرکتهای پذیرفتهشده در بورسها و همچنین بسیاری از شرکتهای خصوصی نقش اساسی ایفا میکنند. به طوری که در عمل، این چهار موسسه در حسابرسی شرکتهای بزرگ انحصار ایجاد کردهاند. این چهار موسسه بزرگ، ۹۹ شرکت از ۱۰۰ شرکت تشکیلدهنده شاخص فوتسی ۱۰۰ و ۲۴۰ شرکت از ۲۵۰ شرکت تشکیلدهنده شاخص فوتسی ۲۵۰ را تحت پوشش حسابرسی خود دارند. این غلبه چهار موسسه بزرگ در حسابرسی شرکتهای بزرگ، موجب نگرانیهایی درخصوص استقلال و بیطرفی حسابرسان شده است. برخی معتقدند که این تمرکز بیش از حد در دست چند موسسه بزرگ، میتواند به ایجاد ریسکهایی برای بازارهای مالی و سرمایهگذاران منجر شود. از این رو، نظارت بر عملکرد این موسسات و حفظ استقلال آنها در انجام وظایف حرفهای، از اهمیت ویژهای برخوردار است. چهار موسسه بزرگ حسابداری بینالمللی، نقش کلیدی و انحصاری در حسابرسی شرکتهای بزرگ ایفا میکنند، اما این مسئله نگرانیهایی را درخصوص تأثیر آن بر استقلال و بیطرفی حسابرسی به وجود آورده است.
آشنایی با ۴ موسسه بزرگ
در این قسمت با نام این شرکت های ابر قدرت آشنا خواهید شد و مختصرا درباره آنها خواهید دانست:
PricewaterhouseCoopers (PwC)
PwC یکی از چهار موسسه بزرگ حسابداری بینالمللی است که در سال مالی ۲۰۱۴ موفق به کسب درآمدی به میزان ۳۲.۱ میلیارد دلار شده است. این موسسه در بریتانیا مستقر بوده و حدود ۱۸۵,۰۰۰ کارمند در سراسر جهان دارد. PwC خدماتی نظیر حسابرسی، مشاوره مدیریتی و مالیاتی را به شرکتهای بزرگ و متوسط ارائه میدهد و به عنوان یکی از رهبران این صنعت در سطح جهانی شناخته میشود.
Deloitte
دیلویت دیگر عضو این چهار موسسه بزرگ بوده که در سال مالی ۲۰۱۲ موفق به کسب درآمدی به میزان ۳۱.۳ میلیارد دلار شده است. این شرکت بیش از ۱۹۳,۰۰۰ کارمند در سراسر جهان دارد و دفتر مرکزی آن در ایالات متحده قرار دارد. دیلویت خدمات حسابرسی، مشاوره مدیریتی، مالیاتی و سایر خدمات حرفهای را به سازمانهای بزرگ عرضه میکند.
Ernst & Young
ارنست اند یانگ نیز یکی دیگر از چهار موسسه بزرگ حسابداری بینالمللی است که در سال مالی ۲۰۱۲ موفق به کسب درآمدی به میزان ۲۴.۴ میلیارد دلار شده است. این موسسه در بریتانیا مستقر بوده و بیش از ۱۶۷,۰۰۰ کارمند در سراسر جهان دارد. ارنست اند یانگ به ارائه خدمات حسابرسی، اطمیناندهی، مشاوره مدیریتی و خدمات مالیاتی به شرکتهای مختلف میپردازد.
KPMG
KPMG آخرین عضو چهار موسسه بزرگ حسابداری بینالمللی است که در سال مالی ۲۰۱۲ موفق به کسب درآمدی به میزان ۲۳ میلیارد دلار شده است. این موسسه در هلند مستقر بوده و بیش از ۱۵۲,۰۰۰ کارمند در سراسر جهان دارد. KPMG به ارائه خدماتی همچون حسابرسی، مشاوره مدیریتی، مالیاتی و سایر خدمات حرفهای به شرکتهای بزرگ و متوسط میپردازد.
جمع بندی
چهار شرکت بزرگ حسابداری بینالمللی به عنوان “بیگ فور” شناخته میشوند و نقش محوری در ارائه خدمات حسابداری، مالیاتی و مشاورهای به شرکتهای برتر جهان ایفا میکنند. این چهار شرکت عبارتند از پرایس واترهاوس کوپرز (PwC)، دیلوت (Deloitte)، ارنست و یانگ (EY) و کلین ولد پیت مارویک گوردلر (KPMG). هر یک از این موسسات بزرگ، با داشتن تعداد زیادی کارمند در سراسر جهان، به ارائه خدمات متنوعی از جمله حسابرسی، مشاوره مدیریتی، مالیاتی و سایر خدمات تخصصی به شرکتهای بزرگ و متوسط میپردازند. این چهار شرکت بزرگ، عملاً انحصار حسابرسی بسیاری از شرکتهای پذیرفتهشده در بورسهای مهم جهان را در اختیار دارند. به طوری که ۹۹ شرکت از ۱۰۰ شرکت تشکیلدهنده شاخص فوتسی ۱۰۰ و ۲۴۰ شرکت از ۲۵۰ شرکت تشکیلدهنده شاخص فوتسی ۲۵۰ را تحت پوشش حسابرسی خود دارند. این موضوع موجب نگرانیهایی در خصوص استقلال و بیطرفی حسابرسی توسط این موسسات شده است. از این رو، نظارت دقیق بر عملکرد و استقلال این چهار شرکت بزرگ حسابداری از اهمیت بالایی برخوردار است.
قانون ساربینز-اکسلی ۲۰۰۲، یک قانون عام است که در پاسخ به رسواییهای حسابداری در شرکت انرون و موسسه حسابرسی آرتور اندرسن، توسط قانونگذاران تصویب شد. این قانون در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۲ به تصویب رسید و چشم انداز شرکتهای سهامی عام پذیرفته شده در بورس آمریکا در زمینه گزارشگری مالی و حسابرسی را دگرگون کرد. قانون ساربینز-اکسلی به مسائلی همچون استقلال حسابرس، مسئولیت شرکتها در قبال شرکتهای سهامی عام پذیرفته شده در بورس، افشای مالی در شرکتهای سهامی عام و تضاد منافع تحلیلگران مالی پرداخته است. این قانون همچنین حمایت هایی را برای مراجع نظارتی در شرکت های سهامی خاص و عام ایجاد کرده و مجازاتهای جدیدی را برای تقلب، تبانی و ایجاد اختلال در تحقیقات در نظر گرفته است.
تعریف قانون ساربینز-اکسلی
قانون ساربینز-اکسلی (SOX) در سال ۲۰۰۲ ارائه شد و بر اساس آن، نگهداری امن تمام سوابق شرکتها برای حداقل ۵ سال قبل از حذف آنها اجباری شده است. هدف اصلی این قانون، جلوگیری از تقلب در شرکتها است. قانون ساربینز-اکسلی یکی از مهمترین قوانین حاکم بر فعالیت شرکتهای سهامی عام در ایالات متحده است. این قانون پس از رسواییهای مالی شرکتهایی مانند انرون و ورلدکام به تصویب رسید تا از تکرار چنین رسواییهایی جلوگیری کند. اجرای قانون ساربینز-اکسلی باعث شده است که شرکتها به طور جدیتری به مسائل حاکمیت شرکتی، گزارشگری مالی و حسابرسی داخلی توجه کنند. این قانون همچنین مسئولیتها و جرائم مدیران ارشد را در قبال گزارشهای مالی تشدید کرده است. قانون ساربینز-اکسلی نقش مهمی در ایجاد شفافیت و پاسخگویی در شرکتهای سهامی عام ایفا میکند و به تقویت اعتماد عمومی به بازارهای مالی کمک میکند.
قانون ساربنز-آکسلی ۲۰۰۲ یک قانون مهم در ایالات متحده است که پس از رسواییهای مالی شرکتهای بزرگی مانند انرون و ورلدکام تصویب شد. این قانون در یازده فصل تنظیم شده است که به طور خلاصه عبارتند از:
هیئت نظارت بر حسابداری شرکتهای عام (پیکابو): این فصل به تشکیل یک هیئت مستقل نظارتی برای شرکتهای عمومی میپردازد که به بررسی و نظارت بر عملکرد حسابرسان میپردازد.
استقلال حسابرس: این فصل به اصول و مقررات مربوط به استقلال و بیطرفی حسابرسان در انجام وظایف خود میپردازد.
مسئولیتپذیری شرکتی: این فصل بر مسئولیتهای مدیران ارشد شرکتها در قبال گزارشگری مالی و نظارت بر داخلی شرکت تأکید دارد.
افشاهای مالی بهبودیافته: این فصل به تقویت الزامات افشاء و شفافیت اطلاعات مالی شرکتها میپردازد.
تحلیلگر تضاد منافع: این فصل به موضوع تضاد منافع در فعالیتهای تحلیلگران مالی میپردازد.
منابع و اختیار کمیسیون: این فصل به تقویت منابع و اختیارات کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) برای نظارت و اجرای قوانین میپردازد.
مطالعات و گزارشها: این فصل به الزام انجام مطالعات و گزارشهای متعدد دربارهی موضوعات مرتبط با قانون ساربنز-آکسلی میپردازد.
حسابدهی تقلب شرکتی و مجرمانه: این فصل به مقررات مربوط به افشا و مجازات تقلبهای مالی و جرائم شرکتی میپردازد.
تقویت جریمه جرم یقه سفیدان: این فصل به تشدید مجازاتهای مربوط به جرائم مالی و تقلبهای شرکتی میپردازد.
مالیات بر درآمد شرکتی: این فصل به مقررات مالیاتی شرکتها مرتبط با قانون ساربنز-آکسلی میپردازد.
حسابدهی تقلب شرکتی: این فصل به الزامات حسابرسی و رسیدگی به تقلبهای مالی شرکتها میپردازد.
قانون ساربنز-آکسلی بهمنظور تقویت نظارت، شفافیت و پاسخگویی در گزارشگری مالی شرکتهای عمومی تصویب شده است و همچنین به تشدید مجازاتهای مرتبط با تقلبهای مالی و جرائم شرکتی میپردازد.
اشاره به برخی از بخش های مهم این قانون
بخش های مهم قانون در رابطه با گزارشگری مالی و کنترل های داخلی عبارتند از:
بخش ۳۰۲ و ۹۰۶: این بخش ها، موجبات حفظ اطمینان سرمایهگذاران نسبت به درستی گزارشگری همگانی را فراهم میسازد.
بخش ۴۰۴:
مدیریت شرکت را ملزم به ارائه گزارشی از کنترلهای داخلی به همراه گزارش سالانه میکند. گزارش کنترلهای داخلی باید مسئولیتهای مدیران برای ایجاد و نگهداشت کنترلهای داخلی کافی ناظر بر گزارشگری مالی را شرح دهد و نظر مدیریت را در مورد اثربخشی کنترلهای داخلی منعکس کند. حسابرس مستقل و رسمی شرکت باید ارزیابی مدیریت شرکت از کیفیت کنترلهای داخلی در رابطه با گزارشگری مالی را بررسی و تأیید کند. مدیریت شرکت باید تغییرات مهم در کنترلهای داخلی ناظر بر گزارشگری مالی را که طی ۳ ماهه آخر دوره مالی رخ داده است، افشا کند. حسابرس شرکت باید ارزیابی مدیریت شرکت از کنترلهای داخلی در رابطه با گزارشگری مالی را حسابرسی و گزارش آن را ارائه دهد. این قوانین در جهت افزایش شفافیت و اعتماد سرمایهگذاران به گزارشگری مالی شرکتها تدوین شدهاند.
همچنین بخش ۴۰۴ قانون ساربینز-اکسلی، مدیریت شرکت را ملزم به انجام موارد زیر کرده است:
مستندسازی و ارزیابی ساختار و عملکرد کنترلهای داخلی ناظر بر گزارشگری مالی.
گزارش اثربخشی این کنترلهای داخلی.
ارائه گزارش کنترلهای داخلی به عنوان پیوست گزارشهای سالانه شرکت.
بنابراین مدیریت شرکت باید در گزارشات مالی خود، نتایج ارزیابی کنترلهای داخلی و افشای اطلاعات را ارائه دهد.
در بخش ۳۰۲ قانون، مدیریت شرکت ملزم به انجام موارد زیر شده است:
ارزیابی اثربخشی کنترلها و روشهای افشای اطلاعات در ارتباط با گزارشهای ۳ ماهه و سالانه شرکت.
ارائه گزارش مربوط به این ارزیابیها.
نقش اصلی کمیسیون بورس و اوراق بهادار امریکا
نقش اصلی کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) به شرح زیر است:
نظارت و تنظیم گری SEC مسئول نظارت بر بازارهای اوراق بهادار امریکا و تنظیم قوانین و مقررات مربوط به آن است. این نهاد مسئولیت وضع استانداردهای گزارشگری مالی و افشای اطلاعات برای شرکتهای سهامی عام را بر عهده دارد. حمایت از سرمایهگذاران هدف اصلی SEC، حمایت از حقوق و منافع سرمایهگذاران در بازارهای مالی است.
این نهاد با نظارت بر شرکتها و اجرای مقررات افشای اطلاعات، شفافیت و اعتماد در بازارهای مالی را تقویت میکند. تنظیم و اجرای قوانین SEC مسئول تنظیم و اجرای قوانین مربوط به فعالیتهای شرکتهای سهامی عام و بازارهای اوراق بهادار است.
این نهاد با اعمال مقررات و تحقیقات، از نقض قوانین جلوگیری کرده و متخلفان را مجازات میکند. در مجموع، SEC به عنوان مرجع قانونی و ناظر بر بازارهای مالی ایالات متحده، نقش اساسی در حفظ سلامت، شفافیت و اعتماد در این بازارها ایفا میکند.
هیئت نظارت بر حسابداری شرکتهای سهامی عام
هیئت نظارت بر حسابداری شرکتهای سهامی عام (PCAOB) یک نهاد خصوصی غیرانتفاعی است که بر اساس قانون ساربینز-اکسلی ایجاد شده است. هدف اصلی این هیئت، نظارت بر کار حسابرسان شرکتهای سهامی عام به منظور حمایت از منافع سرمایهگذاران و افزایش کیفیت گزارشهای حسابرسی است. PCAOB مسئول وضع و تدوین استانداردهای حسابرسی مربوط به شرکتهای سهامی عام است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۰۴ این هیئت استاندارد شماره ۲ را درباره حسابرسی کنترلهای داخلی منتشر کرد که توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) تأیید شد. علاوه بر این، PCAOB مسئول اجرای قوانین و مقررات حاکم بر فعالیت حسابرسان و حسابرسی شرکتهای سهامی عام است. این هیئت با اعمال نظارت و اقدامات انضباطی، از نقض قوانین توسط حسابرسان جلوگیری میکند. در مجموع، PCAOB به عنوان نهادی مستقل و خصوصی، نقش کلیدی در تضمین کیفیت گزارشهای حسابرسی و حمایت از منافع سرمایهگذاران ایفا میکند.
جمع بندی
قانون ساربنز-آکسلی (Sarbanes-Oxley Act) که در سال ۲۰۰۲ در ایالات متحده تصویب شد، یک قانون مهم در زمینه حسابداری و اعمال نظارت بر شرکتهای بزرگ است. این قانون به دنبال وقوع اسکاندالهای مالی بزرگی مانند ورشکستگی شرکتهای انرون و ورلدکام در اوایل دهه ۲۰۰۰ تصویب شد. قانون ساربنز-آکسلی با هدف بهبود نظارت بر گزارشگری مالی شرکتها و افزایش پاسخگویی مدیران ارشد تدوین شد. این قانون الزامات جدیدی را برای مدیریت ریسک، گزارشگری مالی و حسابرسی شرکتهای بزرگ ایجاد کرد. ازجمله این الزامات میتوان به ایجاد کمیته حسابرسی مستقل، ارزیابی داخلی سیستمهای کنترلی و گواهی مدیریت ارشد بر صحت گزارشات مالی اشاره کرد.در نهایت دانستیم که قانون ساربنز-آکسلی با هدف افزایش شفافیت و حسابرسی در گزارشگری مالی شرکتهای بزرگ تدوین شد و سبب تغییرات عمدهای در نحوه عملکرد و حسابرسی شرکتها در ایالات متحده شد.
علیاصغر آموخته در سال ۱۲۸۴ (معادل ۱۹۰۵ میلادی) در بندرانزلی به دنیا آمد. او در خانوادهای فرهنگی بزرگ شد، جایی که پدرش در وزارت معارف وقت مشغول به کار بود. آموخته تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه هدایت و دوره متوسطه را در مدرسه علمیه تهران گذراند. علیاصغر آموخته یک شخصیت فرهیخته و متخصص بود که با تحصیل، مطالعه و تجربه کاری گسترده، به عنوان یک متخصص بانکی و اقتصادی در تاریخ ایران شناخته میشود.
درباره علی اصغر آموخته
در سن ۱۶ سالگی، یعنی از سال ۱۳۰۰، وارد خدمات دولتی شد و به مدت ۶ سال در اداره فرهنگ گیلان مشغول به کار بود. از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۵، در بانک شاهنشاهی ایران در تهران به کار پرداخت. علیرغم این تجربیات کاری، آموخته همچنان به مطالعه و گسترش دانش خود ادامه داد. او به صورت مکاتبهای دانشجوی انجمن بانکداری لندن شد و در زمینههای حسابداری تجاری، صنعتی، بانکی و اقتصاد ارز خارجی تحصیلات عالی خود را پیگیری کرد. همچنین در این دوره، زبانهای انگلیسی، فرانسه و روسی را فرا گرفت. در ادامه، آموخته فرصتی پیدا کرد تا با کار کردن در بانک فلاحتی و صنعتی ایران، وزارت بازرگانی و شهرداری تهران، خود را برای ورود به مهمترین محل کارش آمادهتر کند. این موارد نشان از تلاش و پشتکار فوقالعاده او در راستای توسعه دانش و تجربه خود دارد.
پستها و سمت های موفق آموخته
آموخته فردی بسیار فعال و موفق بود که در طول چندین دهه در سمتهای مهم و تأثیرگذار در بخشهای مختلف اقتصادی و مالی کشور مشغول به فعالیت بود.
مهر ۱۳۱۸: رئیس اداره دوم اداره حسابداری کل بانک ملی ایران. در این سمت، وی مسئولیت حسابداری کل بانک ملی را برعهده داشت.
آذر ۱۳۱۸: انتقال به وزارت دارایی به عنوان رئیس اداره کل حسابداری قسمت اقتصادی. در این سمت، وی مسئولیت حسابداری بخش اقتصادی وزارت دارایی را برعهده داشت.
دی ۱۳۲۱: رئیس اداره کل حسابداری بانک ملی ایران. وی در این سمت، مسئولیت حسابداری کل بانک ملی را برعهده گرفت.
مهر ۱۳۲۷: رئیس نمایندگی بانک ملی ایران در لندن. در این سمت، وی نمایندگی بانک ملی ایران را در لندن برعهده داشت.
تیر ۱۳۳۲: نماینده بانک ملی ایران در کمیسیون ارز. در این سمت، وی نماینده بانک ملی در کمیسیون مربوط به امور ارزی بود.
فروردین ۱۳۳۴: عضویت در هیئت مدیره بانک رهنی. وی در این سمت، عضو هیئت مدیره بانک رهنی بود.
بهمن ۱۳۳۸: پس از ۳۸ سال خدمت دولتی بازنشسته شد. آموخته پس از ۳۸ سال فعالیت در بخشهای مختلف اقتصادی و مالی کشور، در این سال بازنشسته شد.
تالیفات ارزشمند علی اصغر آموخته
وی در دوره مسئولیت خود در سمت ریاست اداره کل حسابداری بانک ملی ایران، دو اثر ارزشمند از خود به جای گذاشته است که تا به امروز در نظر صاحبنظران همچنان برجسته و ممتاز محسوب میشوند:
کتاب “علم حسابداری دوره اول” کتاب “علم حسابداری دوره دوم” که مشتمل بر معاملات ارزی و عملیات حسابداری آنها است، همراه با فصلی مشروح در تنظیم ترازنامهها این دو کتاب که به ترتیب در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۶ چاپ و منتشر شدهاند، گویای دلسوزی، دقت نظر و عمق بینش فردی هستند که این آثار را به رشته تحریر درآورده است. این کتابها همچنان مرجع ارزشمندی برای فعالان حوزه حسابداری محسوب میشوند و نشاندهنده توانمندی و تخصص نویسنده در این زمینه هستند.
حضورآموخته به عنوان نماینده بانک ملی ایران در کشور انگلستان
فاصله بین چاپ و انتشار کتابهای “علم حسابداری دوره اول” و “علم حسابداری دوره دوم” نتیجه ماموریت آموزشی بود که از سوی بانک ملی ایران به وی محول شده بود. در این ماموریت، وی به انگلستان و آمریکا اعزام شد تا عملیات بانکهای نوین را در شرکتهای معتبری چون آیروینگ تراست، چیس نشنال بانک و فدرال رزرو از نزدیک مشاهده کند (در سال ۱۳۲۵). در طی این ماموریت، وی چنان دقت و توجه قابل ملاحظهای از خود نشان داد که نتیجه آن، انتصاب وی به عنوان اولین نماینده بانک ملی ایران در کشور انگلستان در سال ۱۳۲۷ بود. این ماموریت از اهمیت ویژهای برخوردار بود، چنانکه در حکم صادره آمده است: “اطمینان دارم در این ماموریت که برای اولین بار بانک ملی ایران، خود را به وسیله نمایندهای مستقیماً به دنیای خارج معرفی مینماید، با شایستگی و حس میهنپرستی از عهده انجام وظایف خواهید برآمد.” این نشاندهنده اعتماد و توقع بالای مسئولان بانک ملی از توانمندی و تعهد فرد مذکور در این ماموریت مهم بود.
علیاصغر آموخته، برجستهترین استاد حسابداری در ایران در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، به رغم بازنشستگی اداری در سال ۱۳۳۸، به فعالیتهای آموزشی خود ادامه داد و همچنان به عنوان مرجع و مشاور ارزشمند در عرصههای مختلف شناخته میشد. بازنشستگی آموخته در سال ۱۳۳۸ تنها در حد ثبت حکمی اداری بود و او همچنان به کار و فعالیتهای علمی و آموزشی خود ادامه داد. چنانکه در سال ۱۳۴۵، وی به دعوت سازمان تسلیحات ارتش، برای مشورت در امور مالی و تربیت کادر حسابداری این سازمان به همکاری دعوت شد. آموخته در این سالها همچنان با دقت، جدیت و سختکوشی به ارائه دانش و تجربیات خود در حوزه حسابداری و مالی میپرداخت. او به عنوان یک استاد برجسته و صاحبنظر در این زمینهها مورد توجه و استفاده نهادهای مختلف بود. این نشاندهنده اعتبار و جایگاه علمی والای آموخته در آن دوران است. بنابراین بازنشستگی اداری آموخته در سال ۱۳۳۸ هرگز مانع از ادامه فعالیتهای آموزشی و مشاورهای ارزشمند وی در سالهای بعد نشد و او همچنان به عنوان یک چهره برجسته و صاحبنظر در عرصه حسابداری و امور مالی در ایران شناخته میشد.
تأثیرات علیاصغر آموخته بر آموزش حسابداری
علیاصغر آموخته نقش بسیار مهمی در توسعه و پیشرفت آموزش حسابداری در ایران ایفا کرد:
دانشگاهی کردن رشته حسابداری: آموخته از جمله اولین افرادی بود که بر ضرورت دانشگاهی شدن آموزش حسابداری و ارتقای آن به سطح آموزش عالی تأکید داشت. او معتقد بود این امر باعث افزایش کیفیت و اعتبار این رشته خواهد شد.
توسعه برنامههای درسی: آموخته در طراحی و بهبود برنامههای درسی حسابداری در مقاطع مختلف تحصیلی نقش بسزایی داشت. او با بهکارگیری رویکردهای نوین آموزشی، سعی در تطبیق این برنامهها با نیازهای روز جامعه و بازار کار داشت.
تربیت نسل جدید حسابداران: آموخته در طول سالهای تدریس خود در دانشگاهها، هزاران دانشجوی حسابداری را تربیت کرد و بسیاری از آنها بهعنوان حسابداران برجسته در سازمانهای مهم فعالیت میکردند.
ارتباط با جامعه حرفهای: او برای ارتقای دانش و مهارتهای حسابداران شاغل، همواره در ارتباط نزدیک با جامعه حرفهای حسابداری بود و فعالیتهای آموزشی و مشاورهای گستردهای در این زمینه داشت.
علیاصغر آموخته در اول فروردین ماه ۱۳۵۸، همزمان با آغاز بهار و رویش شکوفهها بر شاخههای خفته در سرمای زمستان، دار فانی را وداع گفت. اما طراوت و اشتیاق او به شکوفایی علم و رشته تخصصی و حرفهایاش که سالها با عشق به آن زیست و خدمت کرد، همچنان باقی است.
یاد این سرو آزاد که با نام علیاصغر آموخته در حیطه کار، علم و دانش حرفهای، چه در داخل کشور و چه در خارج از آن، رویید و بالید و برو باری سرشار نثار دوستان، همکاران و شاگردانش کرد، همچنان زنده، مانا و پایدار است. آثار و تلاشهای ارزشمند او در توسعه و ارتقای آموزش حسابداری در ایران همواره مورد ستایش و تقدیر قرار خواهد گرفت. روان پاک و یاد نیک او جاودانه باد.
جمع بندی
علیاصغر آموخته را میتوان یکی از برجستهترین و نفوذپذیرترین استادان حسابداری در تاریخ ایران دانست. علیرغم بازنشستگی اداری وی در سال ۱۳۳۸، او همچنان به فعالیتهای آموزشی و مشاورهای خود در حوزههای مالی و حسابداری ادامه داد و به عنوان یک صاحبنظر ارزشمند در این زمینهها شناخته میشد. حضور آموخته در نهادهای مختلف از جمله سازمان تسلیحات ارتش برای ارائه مشاوره و نظرات تخصصی، گویای اعتبار و جایگاه والای این استاد فرهیخته در میان همکاران و نهادهای مرتبط بود. آموزهها و تجربیات ارزشمند آموخته در طول دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ همچنان به عنوان مرجعی معتبر در حوزه حسابداری و مدیریت مالی در ایران شناخته میشود.