ویلیام کوپر یک چهره شاخص و پرکار در حوزه حسابداری و مدیریت است. او در طول دوران حرفهای خود موفق به تألیف و انتشار ۱۷ کتاب و بیش از ۴۵۰ مقاله علمی شده است. کوپر در طی سالهای فعالیت خود با همکاری و همراهی چندین دانشمند و محقق برجسته در این حوزه، به توسعه و گسترش زمینههای جدیدی در حسابداری و مدیریت پرداخته است. از جمله این همکاران میتوان به افرادی چون رابرت تروبلاد، اریک کهلر، یوجی ایجیری و آبراهام چارنز اشاره کرد که همگی به عنوان چهرههای شاخص و صاحبنام در تالار مشاهیر حسابداری شناخته میشوند.
زندگینامه ویلیام ویجر کوپر از کودکی
ویلیام ویجر کوپر متولد سال ۱۹۱۴ در شهر برمینگهام، آلاباما بود. پدرش دفتردار بود و بعدا توزیع کننده شرکت آنهویزر-بوش شد. وقتی کوپر ۳ ساله بود، خانواده اش به شیکاگو نقل مکان کردند و پدرش مالک پمپ بنزین های زنجیره ای شد که در دوران رکود اقتصادی از دست داد. کوپر تنها تا سال دوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. به دلیل بیماری پدر و نبود درآمد خانوادگی، او به مشاغل مختلفی از جمله بوکس حرفه ای، توپ جمع کنی در سالن بولینگ و حمل وسایل بازی گلف برای بازیکنان روی آورد. کوپر در سال ۱۹۷۶، پس از ۳۰ سال کار در دانشگاه کارنگی ملون، به دانشکده بازرگانی هاروارد رفت تا به برنامههای دکترای خود بپردازد. در هاروارد، او موفق به کسب کرسی استادی در رشته حسابداری شد. او تا سال ۱۹۸۰ در هاروارد ماند، سپس به دانشگاه تگزاس رفت. در دانشگاه تگزاس، کوپر به تدریس دروسی مانند مدیریت، حسابداری، علوم مدیریتی و سیستمهای اطلاعاتی پرداخت. در حال حاضر، او استاد بازنشسته در رشتههای مالی و مدیریت است.
کوپر دارای دکترای افتخاری علوم از دانشگاههای کارنگی ملون و الیکانته اسپانیا است. او در سال ۱۹۵۴ موفق به دریافت اولین جایزه انجمن حسابداران رسمی آمریکا شد که به مقاله برتر در حوزه حسابداری تعلق میگرفت.
کوپر یک اقتصاددان برجسته و صاحب نام است که در عرصه های مختلفی از جمله آموزش، پژوهش و مدیریت فعالیت داشته است؛ و افتخارات و جوایز متعددی را در سطح ملی و بین المللی به دست آورده است. وی دارای سوابق متعدد و افتخارات زیادی است:
کوپر بورسیه جامعه اقتصاددانان است. به این معنی که وی از سوی جامعه اقتصاددانان مورد حمایت مالی قرار گرفته و به عنوان یکی از برجسته ترین اقتصاددانان شناخته می شود.
کوپر رئیس انستیتوی علوم مدیریت و نیز رئیس انجمن بین المللی پژوهشگران حسابداری بوده است. این امتیاز نشان می دهد که وی در زمینه های مدیریت و حسابداری نیز صاحب نظر است و در سطح بین المللی به رهبری این انجمن ها پرداخته است.
وی مدیر انتشارات انجمن حسابداری آمریکا بوده و در سال ۱۹۹۰ از سوی این سازمان به عنوان مربی برجسته حسابداری انتخاب شده است. بنابراین مشخص می شود که کوپر در حوزه آموزش حسابداری نیز شناخته شده است.
کوپر به عنوان سخنران بین المللی انجمن حسابداری آمریکا انتخاب شده و در سال ۱۹۸۶ به آمریکای لاتین سفر کرده است تا در موضوعات حسابداری سخنرانی کند و با پژوهشگران دیگر ملاقات داشته باشد. که نشان از شهرت بین المللی وی در این حوزه دارد.
کوپر در سال ۱۹۸۲ یکی از دریافت کنندگان مدال نظریه جان وان نویمن بود که مشترکا از سوی جامعه پژوهش در عملیات آمریکا و انستیتوی علوم مدیریت به او اهدا گردید. این خصوصیت نشان از توانمندی علمی و پژوهشی کوپر در حوزه های مختلف است.
در سال ۱۹۸۸ کوپر جایزه خدمات ممتاز به حسابرسی را از بخش حسابرسی انجمن حسابداری آمریکا دریافت کرد و همچنین به عنوان سردبیر حسابرسی که یک مجله علمی و نظری است از سوی این انجمن مورد تقدیر قرار گرفت.
کوپر همچنین سه جایزه بنیاد مک کینزی را برای مقاله های برتر سال در حوزه مدیریت دریافت کرده است.
علاوه بر این، وی مشاور بیش از ۲۰۰ انستیتو از جمله طرح مارشال، دیوان محاسبات آمریکا، یونسکو و غیره بوده است که نشان از شهرت و اعتبار بین المللی وی دارد.
فعالیت های فرهنگی و نگارش کتاب توسط کوپر
کوپر به عنوان یک نویسنده و محقق بسیار موفق در حوزههای مرتبط با حسابداری و مدیریت شناخته میشود که با همکاری سایر چهرههای برجسته این رشته، دستاوردهای چشمگیری را به ثبت رسانده است. او سردبیری مجلات و مشاوره مؤسسههای دولتی و خصوصی را بر عهده داشته است. او در آموزش مدیریت نیز مشارکت داشته و این موضوع در گزارشهای مؤسسههای معتبر مانند فورد و کارنگی نیز ذکر شده است. کوپر همکاری نزدیکی با دانشمندان برجستهای در حوزههای مختلف مانند حسابداری و برنامهریزی داشته است. این همکاریها منجر به ایجاد قلمروهای جدیدی از کاربرد و پژوهش شده است.
کوپر یک نویسنده بسیار باتجربه و مطرح است. او تاکنون ۱۷ کتاب و بیش از ۴۵۰ مقاله را نوشته و منتشر کرده است. در این میان، همکاران و همراهان او در تألیف این آثار، چهرههای شناختهشده ای در حوزه حسابداری هستند، از جمله:
رابرت تروبلاد (Robert Trueblood)
اریک کهلر (Eric Kohler)
یوجی ایجیری (Yuji Ijiri)
این افراد همگی به عنوان اعضای تالار مشاهیر حسابداری شناخته میشوند.
همچنین، آبراهام چارنز (Abraham Charnes) نیز از همکاران نزدیک کوپر بوده است. چارنز به عنوان “آقای برنامهریزیخطی” شناخته میشود و بخشی از شهرت او به خاطر همکاری با کوپر در ایجاد و گسترش زمینههای جدیدی چون برنامهریزی بر مبنای هدف، برنامهریزی محدود شده شانس و تحلیل پوششی دادهها (DEA) است.
جمع بندی
کوپر یکی از مشاهیر برجسته و تأثیرگذار در زمینه حسابداری بود. او پس از ۳۰ سال تدریس در دانشگاه کارنگی ملون، به هاروارد و سپس دانشگاه تگزاس رفت و به تدریس و پژوهش در رشتههای حسابداری، مدیریت و سیستمهای اطلاعاتی پرداخت. کوپر صاحب چندین کتاب مرجع در حوزه حسابداری و مدیریت است که از جمله آنها میتوان به “حسابداری مدیریت” و “تئوری اجتماعی حسابداری” اشاره کرد. او همچنین برنده جایزه انجمن حسابداران رسمی آمریکا در سال ۱۹۵۴ بود و به عنوان یک چهره شاخص و تأثیرگذار در عرصه آموزش و پژوهش حسابداری به شمار میرود. او تا زمان مرگش یعنی ۲۰ ژوئن ۲۰۱۲ به تحقیقات خود ادامه داد.
جورج سوروس کیست؟ در حوزه اقتصاد و سیاست، جورج سوروس یکی از چهره های شناخته شده و جنجالی است. او از یک پناهنده مجارستانی به یکی از موفق ترین سرمایه گذاران تاریخ تبدیل شده است. موفقیت های مالی سوروس تنها بخشی از شهرت او نیست، بلکه فعالیت های سیاسی و بشردوستانه او نیز توجه زیادی را به خود جلب کرده است و هم تحسین و هم انتقاد را برانگیخته است. جورج سوروس، سرمایهگذار و انساندوست مجار-آمریکایی، به خاطر موفقیتهای مالیاش و تأسیس بنیاد “جامعههای باز” شناخته میشود. او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای دنیای مالی و اجتماعی، به ترویج دموکراسی و حقوق بشر در سطح جهانی پرداخته است. در این مقاله، زندگی و حرفه جورج سوروس را بررسی خواهیم کرد و به موفقیت ها، جنجال ها و تأثیری که او بر جهان اطراف خود داشته است می پردازیم.
جورج سوروس کیست ؟
جورج سوروس، سرمایهگذار و انساندوست مشهور، در ۱۲ ژوئیه ۱۹۳۰ در بوداپست، مجارستان به دنیا آمد و به عنوان یکی از موفقترین و تأثیرگذارترین سرمایهگذاران تاریخ شناخته میشود. او با تأسیس “شرکت سرمایهگذاری سوروس” و استفاده از استراتژیهای نوآورانه، به ویژه در بازار ارز، شهرتی جهانی کسب کرد و در سال ۱۹۹۲ با فروش کوتاه پوند استرلینگ، یک میلیارد دلار سود به دست آورد. علاوه بر موفقیتهای مالی، سوروس به عنوان یک انساندوست فعال نیز شناخته میشود و بنیاد “جامعههای باز” (Open Society Foundations) را تأسیس کرده که به ترویج دموکراسی و حقوق بشر در سرتاسر جهان میپردازد. فعالیتهای او نهتنها بر بازارهای مالی تأثیر گذاشته، بلکه به تغییرات اجتماعی و سیاسی نیز کمک کرده است.
زندگینامه جورج سوروس در یک نگاه
جورج سوروس (George Soros) (زاده ۱۲ اوت ۱۹۳۰) یک کارگردان تجاری، سرمایهگذار، بازرگان، کنشگر سیاسی و نویسنده مجار-آمریکایی است. سوروس رئیس هیئت مدیره بنیادهای جامعه باز و مدیریت سرمایه سوروس است و همچنین بنیانگذار و رئیس هیئت مدیره شرکت سوروس است. در فوریه ۲۰۱۷، مجله فوربز جرج سوروس را با ثروت خالص ۲۴ میلیارد دلار آمریکا به عنوان نفر ۲۹ ام در فهرست ثروتمندترین افراد جهان ردهبندی کرد. او یکی از بازماندگان هولوکاست است. جورج سوروس، از سال ۱۹۷۹ تاکنون بیش از ۷ میلیارد دلار به دلایل مختلف، کمک مالی کرده است. او همچنین یکی از سه بنیانگذار اصلی مرکز پیشرفت آمریکا و عضو هیئت مدیره آن است. سوروس نقش مهمی در بنیانگذاری و سازماندهی انقلاب گل رز در گرجستان داشت، که به نظر روسیه و دیگر ناظران غربی در پیروزی آن جنبش حیاتی بود. اگرچه خود سوروس معتقد است که نقش او بزرگ نمایی شده است. همانطور که در ویکی پدیا جورج سوروس آمده است؛ در ایالات متحده آمریکا، سوروس به خاطر تلاش ناموفق پس از اختصاص مقادیر عظیم پول در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۴ علیه جرج دابلیو بوش شناخته شده است.
یک نکته جالب درباره جورج سوروس این است که او به عنوان یک نظریهپرداز اقتصادی نیز شناخته میشود و کتابهای متعددی در زمینه اقتصاد و فلسفه نوشته است. یکی از آثار معروف او، “بازارهای باز: در مورد سرمایهداری و دموکراسی” (Open Society: Reforming Global Capitalism) است که در آن به بررسی چالشها و فرصتهای جهانیسازی و تأثیر آن بر جوامع میپردازد. همچنین، او به شدت به مفهوم “جامعههای باز” اعتقاد دارد و باور دارد که دموکراسی و حقوق بشر باید در مرکز هر جامعهای قرار داشته باشند، که این دیدگاهها بر فعالیتهای بشردوستانه و سیاسی او تأثیر زیادی گذاشته است.
زندگی شخصی جورج سوروس
جورج سوروس در سال ۱۹۳۰ در بودا پست (امروزه بخشی از بوداپست، مجارستان) به دنیا آمد. او فرزند ششم یک خانواده یهودی محلی بود. در طول جنگ جهانی دوم، در سن ۱۴ سالگی، پدرش توانست برای خانواده اسناد شناسایی جعلی تهیه کند تا آنها را از دست نازی ها نجات دهد. این اتفاق، تجربه سختی بود که تا حد زیادی بر زندگی و جهان بینی سوروس تأثیر گذاشت.
پس از پایان جنگ، سوروس برای تحصیل به انگلستان رفت و در دانشگاه لندن اقتصاد خواند. در دهه ۱۹۵۰، او به ایالات متحده مهاجرت کرد و به عنوان کارمند در شرکت های مالی مشغول به کار شد. در سال ۱۹۶۹، سوروس شرکت سرمایهگذاری خود را به نام “شرکت سرمایهگذاری سوروس” بنیان گذاشت که بعدها به یکی از بزرگترین بنگاههای مالی جهان تبدیل شد. سوروس ۳ بار ازدواج کرده است. اولین همسرش آنالیش ویتشاگ بود که در سال ۱۹۸۳ از او جدا شد. در سال ۱۹۸۳ با سوزان وبر ازدواج کرد و در سال ۲۰۰۵ از او نیز جدا شد. در سال ۲۰۱۳ با تامیکو بولتون ازدواج کرد که هم اکنون همسر او است. سوروس ۷ فرزند دارد که از میان آنها چند نفر در فعالیت های خیریه و سیاسی او مشارکت دارند.
خاندان جورج سوروس
خاندان جورج سوروس دارای پیشینهای یهودی و فرهنگی است که تأثیرات زیادی بر زندگی و فعالیتهای او گذاشته است. پدرش، تیبور سوروس، یک نویسنده و زبانشناس بود و مادرش، النا شلوسر، یک خانهدار. زندگی خانواده سوروس در دوران هولوکاست تحت تأثیر قرار گرفت و آنها مجبور به فرار از مجارستان شدند. جورج سوروس دو برادر بزرگتر دارد و به عنوان یک بازمانده از هولوکاست، تجربیات سختی را در کودکی پشت سر گذاشت.
سوروس در سال ۱۹۵۶ به ایالات متحده مهاجرت کرد و در آنجا به تحصیلات خود ادامه داد. او در سال ۱۹۶۱ با تامارا چوک ازدواج کرد که از این ازدواج یک فرزند به نام روبرت دارند. پس از طلاق از تامارا، در سال ۱۹۷۹ با سوزان وایز ازدواج کرد و این زوج دو فرزند به نامهای الیزابت و جاناتان دارند.
خاندان سوروس به فعالیتهای اجتماعی و خیریه علاقهمند است و در پروژههای مختلفی که به بهبود جامعه کمک میکند، مشارکت دارند. این خانواده به واسطه تأثیرات فرهنگی و اجتماعی خود، در عرصههای مختلف شناخته شده و تأثیرگذار هستند.
آندریا سوروس، دختر جورج سوروس و همسر دومش، سوزان وایز، یکی از چند فرزند جورج سوروس است و در زمینههای مختلف اجتماعی و فرهنگی فعالیت دارد. او به تحصیلات خود در زمینه علوم اجتماعی و هنر پرداخته و به مسائل اجتماعی و بشردوستانه علاقهمند است. خانواده سوروس به دلیل فعالیتهای انسانی و خیریه خود شناخته میشوند و آندریا نیز در این فعالیتها مشارکتهایی داشته است. به طور کلی، او به عنوان یکی از اعضای فعال خانواده سوروس در ترویج ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر شناخته میشود.
الکساندر سوروس، پسر جورج سوروس و سوزان وایز، در سال ۱۹۹۲ به دنیا آمد. او به عنوان یکی از اعضای خانواده سوروس شناخته میشود و در زمینههای مختلفی از جمله هنر و کسبوکار فعالیت دارد. الکساندر در دانشگاههای معتبر تحصیل کرده و به موضوعات اجتماعی و فرهنگی علاقهمند است. همچنین، او در پروژههای خیریه و فعالیتهای انسانی خانوادهاش مشارکت دارد. اطلاعات دقیقتری درباره زندگی شخصی و حرفهای او به طور عمومی منتشر نشده است، زیرا خانواده سوروس به حفظ حریم خصوصی خود اهمیت میدهد.
سوروس یکی از افراد موفق و ثروتمند یهودی است، اما او تنها یک نمونه از یهودیان موفق در جهان است. بسیاری از یهودیان به دلیل تاریخ طولانی خود در مواجهه با تبعیض و ناکامیهای اقتصادی، به تحصیلات عالی و حرفههای مالی و تجاری روی آوردهاند. این موضوع منجر به ایجاد شبکههای اجتماعی و اقتصادی قوی در جوامع یهودی شده است. با این حال، سوروس به عنوان یک فرد خاص، به خاطر فعالیتهای مالی و بشردوستانهاش شناخته میشود و برخی از انتقادات و نظریات توطئهگونه درباره او و بنیادهایش در دنیای سیاسی و اجتماعی وجود دارد. این انتقادات معمولاً به کلیشههای منفی درباره یهودیان و ثروت آنها مربوط میشود، که باید با احتیاط و به دور از تعصبات ارزیابی شوند.
جورج سوروس یکی از فعالترین حامیان مالی امور خیریه و دموکراتیک در سراسر جهان است. از دهه ۱۹۷۰ به بعد، او بودجه زیادی را به حمایت از موارد مختلفی اختصاص داده است از جمله:
کمک به دانشجویان سیاهپوست دانشگاه کیپ تاون در آپارتاید آفریقای جنوبی
حمایت از فعالان مخالف پشت پرده آهنین در کشورهای بلوک شرق
تلاش برای توجیه دموکراتیزاسیون بیخشونت در کشورهای پساشوروی در اروپای مرکزی و شرقی
این فعالیتها عمدتاً از طریق بنیاد جامعه باز و بنیاد سوروس که گاهی با نامهای دیگر نیز شناخته میشوند، صورت گرفته است. بر اساس برآوردهای پیبیاس، مجموع کمکهای مالی سوروس به این امور حدود ۴ میلیارد دلار بوده است. سوروس این فعالیتهای خیریه و دموکراتیک را به افتخار استاد خود، کارل پوپر، نظریهپرداز کتاب “جامعه باز و دشمنان آن”، انجام میدهد. هدف اصلی این مؤسسات، ایجاد و حفظ ساختارها و نهادهای جامعه باز است.
دستاوردهای سوروس به عنوان سرمایه گذار موفق در جهان
جورج سوروس یکی از موفقترین و تأثیرگذارترین سرمایهگذاران جهان است. او دستاوردهای قابل توجهی در عرصههای مختلف دارد:
اول، موفقیت او در معاملات ارزی بینظیر است. حادثه معروف “چهارشنبه سیاه” در سال ۱۹۹۲ که در آن او موفق شد میلیاردها دلار از کاهش ارزش پوند انگلیس سود ببرد، او را به یکی از برجستهترین معاملهگران ارزی تبدیل کرد. این موفقیت باعث شد که او به لقب “مردی که بانک انگلیس را شکست داد” شهرت پیدا کند.
دوم، سوروس یک فیلانتروپ بزرگ است و به واسطه بنیاد “اپن سوسایتی” که او تأسیس کرده است، میلیاردها دلار را به امور خیریه و توسعه دموکراسی در سراسر جهان اختصاص داده است. این بنیاد در حوزههایی مانند آموزش، بهداشت و حقوق بشر فعالیت میکند و به ویژه در کشورهای در حال توسعه نقش مهمی ایفا میکند.
سوم، او یک اقتصاددان و نویسنده موفق است. او کتابهای تأثیرگذاری در زمینه اقتصاد و سیاست منتشر کرده است که در آن به تحلیل بحرانهای اقتصادی و نقش سرمایهداری در شکلگیری این بحرانها پرداخته است. آثار او از جمله “تراژدی اتحاد اروپا” و “سرمایهداری در مرز فروپاشی” همواره مورد توجه و بحث در محافل علمی و سیاسی قرار گرفتهاند.
با توجه به موارد عنوان شده، جورج سوروس به عنوان یکی از ثروتمندترین و تأثیرگذارترین افراد جهان شناخته میشود که در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دستاوردهای قابل توجهی داشته است.
جورج سوروس و چهارشنبه سیاه
در سپتامبر ۱۹۹۲، جورج سوروس یک معامله بزرگ فروش ارز خارجی علیه پوند انگلیس انجام داد. این اقدام سوروس باعث شد که ارزش پوند به شدت کاهش پیدا کند و در نتیجه بانک مرکزی انگلیس مجبور شد پوند را از نظام نرخ ارز ثابت خارج کند. این واقعه که به “چهارشنبه سیاه” مشهور است، باعث بحران اقتصادی بزرگی در بریتانیا شد. سوروس به تنهایی توانست چند میلیارد پوند از این معامله سود به دست آورد و این موفقیت او را به عنوان “مردی که بانک انگلیس را شکست داد” مشهور کرد. این اقدام سوروس، اگرچه قانونی بود، اما توسط بسیاری به عنوان یک حرکت فرصت طلبانه و بیوجدان تلقی شد. سوروس بعدها گفت که این معامله را به خاطر اقتصاد ضعیف انگلیس و اشتباهات سیاستهای پولی این کشور انجام داده است. بنابراین اینگونه شد که چهارشنبه سیاه و موفقیت سوروس در آن واقعه، چهره او را به عنوان یک معاملهگر خبره و قدرتمند در سطح جهانی برجسته کرد.
بنیاد سوروس، که به طور رسمی به عنوان “بنیادهای جامعه باز” (Open Society Foundations) شناخته میشود، یک سازمان غیرانتفاعی است که توسط جورج سوروس تأسیس شده است. این بنیاد در سال ۱۹۷۹ تأسیس شد و هدف آن ترویج دموکراسی، حقوق بشر، و شفافیت در حکومتها در سطح جهانی است.
بنیاد سوروس به پروژهها و ابتکاراتی در زمینههای مختلفی از جمله حقوق بشر، عدالت اجتماعی، آموزش، بهداشت، و توسعه اقتصادی کمک مالی میکند. این بنیاد به جوامع مدنی در کشورهای مختلف حمایت میکند و به ترویج ارزشهای دموکراتیک و مبارزه با فساد کمک میکند.
در مورد فعالیتهای جهانی بنیاد سوروس باید گفت که در بسیاری از کشورها فعالیت دارد و به ویژه در مناطقی که دموکراسی و حقوق بشر تحت فشار هستند، به دنبال ایجاد تغییرات مثبت است. این بنیاد در کمک به نهادها و سازمانهای محلی برای تقویت صدای مردم و حمایت از حقوق اقلیتها نقش مهمی ایفا میکند.
بنیاد سوروس به خاطر فعالیتهایش در زمینههای اجتماعی و سیاسی، با انتقادات و چالشهایی نیز مواجه بوده است. برخی از گروهها و دولتها او را به خاطر تأثیرگذاری بر سیاستها و نهادهای مختلف هدف قرار دادهاند. با این حال، سوروس و بنیادش به تلاش برای ایجاد جامعهای باز و عادلانه ادامه میدهند. بنیاد سوروس یک سازمان با هدف حمایت از آزادی، حقوق بشر و دموکراسی در سطح جهانی است و به عنوان یکی از بزرگترین نهادهای خیریه شناخته میشود.
کتاب های جورج سوروس
کتابهای جورج سوروس عمدتاً در زمینههای اقتصاد، سیاست و مسائل اجتماعی نوشته شدهاند. او به تحلیل بازارهای مالی و رفتار سرمایهگذاران پرداخته و نظریات خود را درباره جهانیسازی و چالشهای آن در کتابهایی مانند “بازارهای باز” ارائه داده است. همچنین، سوروس به ترویج ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر علاقهمند است و در آثارش به نقد ایدئولوژیهای توتالیتر و بررسی مفاهیم جامعه باز میپردازد. تجربیات شخصی او به عنوان یک بازمانده از هولوکاست نیز در برخی از نوشتههایش منعکس شده و به تأثیرات تاریخی بر جامعه امروز توجه دارد. کتابهای او ترکیبی از تحلیلهای اقتصادی، اجتماعی و فلسفی هستند که به چالشهای معاصر میپردازند. از جمله مهمترین کتا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
“The Alchemy of Finance” (1987) – این کتاب یکی از مشهورترین آثار سوروس است که در آن رویکرد او به بازارهای مالی و نظریه فکری او در مورد “تفکر رفتاری” را بیان میکند.
“The Crisis of Global Capitalism” (1998) – در این کتاب سوروس به تجزیه و تحلیل بحرانهای اقتصادی جهانی و چالشهای پیش روی نظام سرمایهداری میپردازد.
“The Bubble of American Supremacy” (2003) – این کتاب به نقد سیاستهای خارجی ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری جورج بوش پرداخته است.
“The Tragedy of the European Union” (2014) – در این اثر سوروس به بررسی چالشهای اتحادیه اروپا و آینده آن میپردازد.
“In Defense of Open Society” (2019) – این کتاب جدیدتر، نگرش سوروس به بحرانهای اجتماعی و سیاسی جهان امروز و دفاع او از جامعه باز را منعکس میکند.
برخی دیگر از کتابهای سوروس:
در دفاع از جامعه باز
تراژدی اتحادیه اروپا
آشفتگی مالی در اروپا و ایالاتمتحده
سخنرانیهای سوروس در دانشگاه اروپای مرکزی
پارادایم جدید برای بازارهای مالی: بحران اعتباری سال ۲۰۰۸ و معنای آن
عصر خطاپذیری
جورج سوروس درباره جهانیشدن
حباب برتری آمریکا
جامعه باز
بحران سرمایهداری جهانی: جامعه باز در معرض خطر
سوروس درباره سوروس: جلوتر ماندن از منحنی
پذیرهنویسی دموکراسی
جمع بندی
جورج سوروس یک میلیاردر مشهور و فعال سیاسی اهل مجارستان است که در زمینههای مختلفی فعالیت داشته است. او بنیانگذار و مدیر صندوق سرمایهگذاری بینالمللی “جورج سوروس” است که بهطور گسترده فعالیت میکند. سوروس همچنین بهعنوان یک فیلانتروپ شناخته میشود و از طریق بنیاد “سوروس” به امور خیریه میپردازد. او در طول سالها بهدلیل مواضع سیاسی خود و همچنین موفقیتهای اقتصادیاش مورد توجه رسانهها بوده است.
جان پاولسون یکی از افراد موفق و ثروتمند در دنیای سرمایه گذاری و بازارهای مالی است. او در سال ۱۹۵۵ در نیویورک متولد شد و به عنوان یک سرمایه گذار حرفه ای به شهرت جهانی رسیده است. پاولسون تحصیلات خود را در دانشگاه یِیل آغاز کرد و سپس در دانشگاه هاروارد به اخذ مدرک MBA پرداخت. او در سال ۱۹۹۴ شرکت مدیریت سرمایه “پاولسون اند کمپانی” را تأسیس کرد که در آن به سرمایه گذاری در بازارهای مالی مختلف از جمله سهام، اوراق قرضه و امالک و مستغلات می پردازد. در این مقاله به شرح بیشتری از زندگی جان خواهیم پرداخت.
داستان موفقیت جان پاولسون
موفقیت اصلی پاولسون در سال ۲۰۰۷ رقم خورد، زمانی که با پیش بینی رکود بازار مسکن آمریکا و فروپاشی بازار وام های با ریسک بالا، توانست با شرط بندی علیه این بازار، بیش از ۱۵ میلیارد دلار کسب کند. این موفقیت باعث شد تا او به یکی از ثروتمندترین افراد در بازار مالی تبدیل شود. پس از این موفقیت بزرگ، پاولسون به عنوان یکی از سرمایه گذاران و مدیران سرمایه گذاری برجسته در جهان شناخته می شود. او همچنین به فعالیت های خیریه نیز می پردازد و بخشی از ثروت خود را به اهداف خیرخواهانه اختصاص داده است. امروزه جان پاولسون یکی از ثروتمندترین افراد جهان به شمار می رود و ثروت او بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار تخمین زده می شود. او الگوی موفقیت و الهام بخش بسیاری از سرمایه گذاران و فعالان بازار مالی در سراسر جهان است.
در جوانی، پاولسون به دنبال شغلی مرتبط با فروش محصولات بود، اما متوجه شد که این مسیر شغلی ثبات و امنیت کافی را برای او فراهم نخواهد کرد. در سال ۱۹۷۶، پاولسون به دانشگاه نیویورک رفت و در رشتۀ بازرگانی مشغول به تحصیل شد. در سال ۱۹۷۸، پاولسون به عنوان یک دانشجوی برتر از دانشگاه نیویورک فارغالتحصیل شد. متوجه شدن محدودیتهای شغل فروش و تصمیم برای تحصیل در رشتۀ بازرگانی، زمینهساز موفقیتهای بعدی او در بازار مالی بوده است. این چنین بود که او مسیر موفقیت را آغاز کرد.
روند فعالیت حرفه ای جان پاولسون
بعد از اتمام تحصیلات، جان پاولسون به عنوان مهندس مالی در شرکت Boston Consulting Group (BCG) کار کرد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، وی به شرکت Bear Stearns پیوست و به عنوان یکی از مدیران معاملاتی در بخش بانکداری سرمایهگذاری فعالیت میکرد. در اینجا، او تجربه و آموختههای خود را در زمینههای مختلفی مانند معاملات اوراق بهادار و مدیریت ریسک گسترش داد. پس از تجربه در Bear Stearns، در سال ۱۹۹۴، پالسون شرکت مدیریت سرمایهگذاری خود یعنی Paulson & Co. Inc. را تأسیس کرد. این شرکت به طورکلی بر روی استراتژیهای تجاری مبتنی بر تحلیل و پیشبینی مالی تمرکز دارد و به مدیریت سرمایه و سرمایهگذاری در بازار سرمایه میپردازد.
استفاده جان پاولسون از بحران مسکن آمریکا به نفع خود
جان پاولسون در دوران بحران مسکن آمریکا که در اواخر دهه ۲۰۰۰ رخ داد، از طریق استراتژیهای مالی موفق به کسب سود قابل توجهی شد. وی از تحلیلهای دقیق خود و شناسایی پیشبینیهای صحیح درباره فروپاشی بازار املاک و مسکن آمریکا بهره برد. او با تشکیل صندوقهای سرمایهگذاری ویژه، که به شکل اوراق بهادار ساخته شده و به عنوان ابزارهای مالی مبتنی بر اوراق بهادار خطرپذیر عرضه شدند، موفق به کسب بازدهی بالا در شرایطی شد که اکثر سرمایهگذاران دچار ضرر شدند. پالسون به طور دقیق ریسکها و نوسانات در بازار مسکن آمریکا را تحلیل کرد و به سرعت درک کرد که قیمتهای اوراق بهادار مرتبط با اقساط مسکن در حال فروپاشی هستند.
پالسون با استراتژیهای معاملاتی خود، از جمله خرید اوراق بهادار بکر (subprime mortgage-backed securities) که در اوج بحران ارزش خود را از دست داده بودند و پس از آن به فروش رفتند، موفق شد. این استراتژیها به وی امکان داد تا به صورت بیسابقه از بحران مسکن بهرهمند شده و سود چشمگیری را برای خود و برای مشتریان خود به دست آورد.
کتاب بزرگترین معامله تاریخ و جان پاولسون
کتاب “بزرگترین معامله: چگونه جان پاولسون و دیگران از بحران مسکن بهره گرفتند” (The Greatest Trade Ever: The Behind-the-Scenes Story of How John Paulson Defied Wall Street and Made Financial History) نوشتهٔ Gregory Zuckerman گرگ زاکرمن است و در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. این کتاب به طور جامع روایتی از استراتژیها و عملکرد جان پاولسون در طول بحران مسکن آمریکا را ارائه میدهد و نقش وی در کسب سود بسیار زیاد از این بحران را برجسته میکند.
در کتاب، تحلیلهای دقیق پالسون در خصوص نوسانات بازار مسکن و تشخیص به موقع که این بازار به سمت فروپاشی میرود، برجسته میشود. پالسون با استفاده از ابزارهای مالی مبتنی بر اوراق بهادار خطرپذیر، مانند صندوقهای سرمایهگذاری مختلف، موفق به کسب بازدهی بسیار بالا شد که او را به یکی از سرمایهگذاران پرسود تاریخ مالی تبدیل کرد. همچنین، کتاب به بررسی راهبردها و تصمیماتی که پالسون در طول این دوران گرفت، پرداخته و نگاهی عمیق به روند و پیچیدگیهای بازارهای مالی در زمان بحران ارائه میدهد. در نهایت، کتاب همچنین به بررسی پس از بحران مسکن، زمانی که پالسون با چالشها و مشکلات جدید روبرو شد، میپردازد و نشان میدهد که چگونه او نتوانست موفقیتهای گذشته خود را تکرار کند و با شرایط جدیدی که پیش آمده بود، مقابله کرد.
پاولسون، علاوه بر فعالیتهای مالی، به خصوص در زمینهٔ کمک به انسانها و حمایت از اقشار مختلف جامعه نیز فعالیتهایی داشته است. از جمله این فعالیتها:
پالسون بنیاد “جان و جنت پالسون” تأسیس کرده است که به حمایت از برنامههای آموزشی و پژوهشی در حوزههای مختلف، از جمله پزشکی، آموزش عالی و هنر میپردازد.
وی به بسیاری از بیمارستانها و مراکز درمانی نقدینگی و یا کمکهای مالی ارائه داده است، به ویژه در زمان بحران COVID-19.
پالسون در برنامههایی که به ارائه خدمات به افراد نیازمند وابسته است بسیار فعال بوده و کمک های زیادی به آنها پرداخت کرده است.
در نهایت امروزه جان پاولسون چه فعالیتی میکند؟
امروزه، فعالیتهای جان پاولسون در حوزه سرمایهگذاری و مدیریت سرمایه ادامه دارد. او هنوز به عنوان رئیس شرکت مدیریت سرمایهگذاری پالسون اند کو (Paulson & Co. Inc.) فعالیت میکند که در سال ۱۹۹۴ تأسیس شد. این شرکت به عنوان یکی از بزرگترین و معروفترین صندوقهای سرمایهگذاری در دنیا شناخته میشود و فعالیتهای اصلی آن در زمینه مدیریت سرمایه و سرمایهگذاری در بازارهای مالی است. جان پاولسون همچنین به عنوان یکی از سرمایهگذاران برجسته در زمینههای مختلفی از جمله بازار اوراق بهادار، مسکن، و دیگر زیربخشهای سرمایهگذاری فعالیت دارد و توانسته است تجربه و آموختههای بسیاری را از سالها فعالیت خود در این صنعت به دست آورد.
جمع بندی
جان پاولسون (John Paulson)، مدیر سرمایهگذاری و یکی از شخصیتهای برجسته در صنعت مالی آمریکا است. وی دارای تحصیلات برجستهای در حوزهٔ مالیات و مدیریت استراتژیک است. پالسون دانشجوی دورههای تحصیلات تکمیلی از دانشگاه هاروارد بوده است و بعداً به عنوان یک مهندس مالی و مدیر سرمایهگذاری شناخته شد. وی در سال ۱۹۹۴ شرکت مدیریت سرمایهگذاری پالسون اند کو (Paulson & Co. Inc.) را تأسیس کرد که به طور اصلی در زمینه مدیریت سرمایه، سرمایهگذاری و تحلیل مالی فعالیت میکند. پالسون اند کو با استراتژیهای هندسه مالی و تجزیه و تحلیل دقیق در بازار سرمایه شناخته میشود. پاولسون به عنوان یکی از سرمایهگذاران برجسته و موفق در بازارهای مالی معروف است، به ویژه بخاطر نقش برجستهای که در بحران مسکن آمریکا سال ۲۰۰۸ ایفا کرد. وی با شناسایی به موقع ریسکها و استفاده از استراتژیهای خاص، توانست از این بحران بهترین استفاده را برده و سود بسیار زیادی را به دست آورد که برای او شهرت و ثروت بیشتری به همراه آورد. پالسون همچنین در حوزه خیریه و کارهای بشردوستانه نیز فعالیت دارد و به بنیادهای مختلفی کمک مالی و تأمین منابع میکند که به توسعه آموزش، بهبود سلامت و حمایت از افراد نیازمند میپردازند.
بنجامین گراهام Benjamin Graham ، یکی از پیشگامان و متفکران برجسته در حوزه مالی و سرمایهگذاری، به دنبال سقوط بازار بورس و آغاز رکود بزرگ در سال ۱۹۲۹ در آمریکا، اولین کتاب خود را به اسم تحلیل اوراق بهادار منتشر کرد. در آن زمان، وی در دانشکده کسبوکار دانشگاه کلمبیا مشغول تدریس بود. گراهام با این رویکرد جدید، به جای پیگیری روندهای عادی در بازار، بر ارزیابی دقیق شرکتها و خرید سهام با قیمت کمتر از ارزش ذاتی آنها تأکید داشت. این رویکرد به “سرمایهگذاری ارزشی” معروف شد و تا به امروز به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای سرمایهگذاری شناخته میشود.
تاریخچه زندگی گراهام
بنجامین گراهام در تاریخ ۸ می ۱۸۹۴ در لندن متولد شد. او فرزند یک تاجر روسی به نام سیمون گراهام بود که همراه با خانواده خود پس از یک دوره تبعید به انگلستان مهاجرت کرده بودند. در دوران کودکی، بنجامین گراهام و خانوادهاش در شرایط بسیار دشواری زندگی میکردند و او مجبور بود برای کمک به امرار معاش خانواده، به کارهای سخت و طاقتفرسایی بپردازد. با این حال، گراهام با تلاش و پشتکار توانست در سن ۲۰ سالگی به دانشگاه کلمبیا راه پیدا کند و در رشته ریاضی تحصیل کند. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، گراهام به عنوان کارمند در یک شرکت کارگزاری اوراق بهادار مشغول به کار شد. او در این شرکت به سرعت ترقی کرد و در نهایت در سال ۱۹۲۳ شرکت کارگزاری خود را تأسیس کرد. در شرکت خود، گراهام به توسعه و پیشبرد روشهای تحلیل ارزشی سرمایهگذاری پرداخت که در آن زمان جدید و نوآورانه محسوب میشد.
تدوین اصول سرمایهگذاری ارزشی اوسط گراهام
طی سالهای فعالیت خود در شرکت کارگزاری، گراهام بهتدریج اصول و روشهای سرمایهگذاری ارزشی را تدوین کرد. او معتقد بود که سرمایهگذاران باید بر اساس ارزش ذاتی شرکتها و نه بر اساس نوسانات قیمت سهام، تصمیمگیری کنند. این اصول بعدها در کتابهای معروف گراهام مانند “تحلیل اوراق بهادار” و “سرمایهگذار هوشمند” به صورت مفصل تشریح شدند و بهعنوان پایه و اساس تحلیل ارزشی مطرح گردیدند.
میزان تأثیر گذاری و شاگردان برجسته او
آثار و اندیشههای گراهام بر روی نسلهای متمادی سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی تأثیر فراوانی گذاشته است. از جمله شاگردان مشهور او میتوان به وارن بافت، جان تمپلتون و دیوید دودز اشاره کرد که همگی بهعنوان سرمایهگذاران موفق و برجستهای شناخته میشوند. همچنین اصول و روشهای گراهام بهطور گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته و بهعنوان پایه و اساس تحلیل ارزشی سرمایهگذاری شناخته میشوند.
آشنایی با فعالیتهای مالی و دانشگاهی بنجامین گراهام
بنجامین گراهام یکی از بزرگترین چهرههای مالی و اقتصادی قرن بیستم بود. او به عنوان “پدر تحلیل سرمایهگذاری” شناخته میشود و بسیاری از افراد موفق در حوزه مالی و سرمایهگذاری از شاگردان او بودهاند. اگر بخواهیم در مورد فعالیتهای مالی و دانشگاهی بنجامین گراهام بیشتر و دقیقتر صحبت کنیم به موارد زیر می توان اشاره کرد:
در سال ۱۹۱۴ از دانشگاه کلمبیا فارغالتحصیل شد. پس از فارغالتحصیلی، در همان دانشگاه به عنوان استاد تمام به تدریس مشغول شد و تا سال ۱۹۵۶ در آنجا به فعالیت پرداخت. در طول دوران تدریس خود در کلمبیا، بسیاری از دانشجویان برجستهای را تربیت کرد که بعدها در حوزه های مالی و سرمایهگذاری بسیار موفق شدند.
اما روند فعالیتهای مالی بنجامین گراهام:
در سال ۱۹۲۳ کتاب “تحلیل اوراق بهادار” را نوشت که به یکی از مهمترین کتابهای حوزه سرمایهگذاری تبدیل شد. در سال ۱۹۴۹ کتاب “نگرش به سرمایهگذاری” را منتشر کرد که تا به امروز به عنوان یکی از آثار کلاسیک در این حوزه شناخته میشود. در طول دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، سبک سرمایهگذاری ارزشی خود را که بر پایه ارزیابی بنیادین شرکتها و خرید سهام ارزانقیمت بود، توسعه داد. شرکت سرمایهگذاری خود را در سال ۱۹۳۴ تأسیس کرد که به مدت چندین دهه به فعالیت پرداخت. بسیاری از سرمایهگذاران موفق آمریکایی مانند وارن بافت، چارلی مانگر و جورج سوروس از شاگردان و تحت تأثیر آرای بنجامین گراهام بودند. مجموعاً میتوان گفت که بنجامین گراهام به عنوان یک متفکر و پیشگام برجسته در حوزه مالی و سرمایهگذاری شناخته میشود که تأثیر عمیقی بر این حوزه گذاشته است و الگوی خوبی برای افراد موفق در حوزه بازارهای مالی و سرمایه گذاری بوده است.
دستاوردهای بنجامین گراهام
بنجامین گراهام دستاوردهای برجسته و آثار شگرفی در حوزه تحلیل سرمایهگذاری و مالی داشت که به شرح زیر است:
ایجاد رویکرد تحلیل ارزشی (Value Investing): گراهام رویکردی را ایجاد کرد که بر ارزیابی بنیادی شرکتها و خرید سهام ارزانقیمت تأکید داشت. این رویکرد به “سرمایهگذاری ارزشی” معروف شد. در این رویکرد به جای پیگیری روندهای بازار، بر ارزیابی دقیق شرکتها و خرید سهام با قیمت کمتر از ارزش ذاتی آنها تأکید شد. کتابهای کلاسیک در حوزه سرمایهگذاری: “تحلیل اوراق بهادار” (Security Analysis) که در سال ۱۹۳۴ منتشر شد و به یکی از مهمترین کتابهای حوزه سرمایهگذاری تبدیل شد. “نگرش به سرمایهگذاری” (The Intelligent Investor) که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد و تا به امروز به عنوان یک اثر کلاسیک در این حوزه شناخته میشود. این اثر مشترک با دیوید داد (David Dodd)، مفاهیم پایه سرمایهگذاری ارزشی را مطرح کرد و این استراتژی را بنیان گذاشت. در آن مقطع زمانی، بازار بورس به عنوان ابزار سرمایهگذاری مبتنی بر حدس و گمان شناخته میشد. طرح موضوعاتی همچون حاشیه امن و ارزش ذاتی، زمینه را برای تحلیل بنیادی بازار بورس فارغ از حدس و گمان فراهم کرد.
کتاب سرمایه گذار هوشمند
کتاب “سرمایهگذار هوشمند” (The Intelligent Investor) اثر بنجامین گراهام یکی از تأثیرگذارترین و مهمترین آثار در حوزه سرمایهگذاری است که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد. در این کتاب، گراهام اصول و رویکردهای سرمایهگذاری ارزشی را به طور جامع توضیح داده است. این کتاب به عنوان یک راهنمای کلاسیک و ماندگار در حوزه سرمایهگذاری شناخته میشود و تأثیر بسزایی بر رویکردهای سرمایهگذاری موفق داشته است. بسیاری از سرمایهگذاران موفق همچون وارن بافت از آموزههای این کتاب در رویکردهای خود بهره بردهاند.
وارن بافت شاگرد معروف بنجامین گراهام
وارن بافت، یکی از ثروتمندترین سرمایهگذاران در جهان، یکی از شاگردان نامی بنجامین گراهام است. در سال ۱۹۴۹، بافت در سن ۱۹ سالگی، با این انگیزه که تحت آموزشهای گراهام قرار بگیرد، در دانشگاه کلمبیا ثبت نام کرد. در سال ۱۹۵۱ و در زمان فارغالتحصیلی، بافت با وجود علاقه به فعالیت در بازار بورس از گراهام خواست تا به او شغلی در شرکت خود پیشنهاد کند. علاقه زیاد بافت به گراهام باعث شده بود تا حاضر باشد بدون دریافت دستمزد برای او کار کند. با این حال، در ابتدا گراهام او را نپذیرفت اما در نهایت در سال ۱۹۵۴ استخدامش کرد. بافت با حقوق سالانه ۱۲۰۰۰ دلار به شرکت گراهام نیومن پیوست و تا سال ۱۹۵۶ یعنی زمانی که گراهام بازنشسته شد، آنجا مشغول بود. وارن بافت، گراهام را بهعنوان رئیسی سختگیر اما دلسوز توصیف میکند. این ارتباط نزدیک میان گراهام و بافت را میتوان یکی از آثار زندگینامه بنجامین گراهام دانست.
پایان عمر و میراث ماندگار
بنجامین گراهام در سال ۱۹۷۶ در سن ۸۲ سالگی درگذشت. او در طول عمر خود بهعنوان یکی از بزرگترین متفکران و پیشگامان در حوزه سرمایهگذاری شناخته میشد. آثار و اندیشههای او همچنان بهعنوان یک الگوی موفق و منحصربهفرد در دنیای سرمایهگذاری مطرح هستند و بسیاری از سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی از آنها الهام میگیرند.
جمع بندی
همانطور که در متن این مطلب خواندیم بنجامین گراهام (۱۸۹۴-۱۹۷۶) به عنوان “پدر تحلیل بنیادی” و “پدر سرمایه گذاری ارزشی” شناخته میشود. او یکی از تاثیرگذارترین چهرههای مالی قرن بیستم بود که با انتشار کتابهای کلاسیک خود مانند “تحلیل اوراق بهادار” و “سرمایه گذاری برای فرد عادی” مبانی سرمایه گذاری ارزشی را بنیان نهاد. گراهام با تأکید بر محاسبه ارزش ذاتی سهام و خرید با قیمتهای پایین تر از این ارزش، رویکرد سنجیده و محتاطانه ای را در سرمایه گذاری ترویج کرد. تفکر و آموزههای گراهام تا به امروز بر نحوه سرمایه گذاری بسیاری از سرمایهگذاران موفق از جمله وارن بافت تأثیرگذار بوده است.
فیلیپ فیشر یک سرمایهگذار و نویسنده برجسته آمریکایی در زمینه مدیریت و سرمایهگذاری بود که در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شناخته شد. او به عنوان یکی از پیشگامان در سرمایهگذاری شناخته میشود که فرد بزرگی به نام وارن بافت که از ثروتمندترین افراد جهان است، از او الگو برداری کرده است. از تاثیرگذاری سرمایه گذاری همچون او در دنیای سرمایه گذاری، به هیچ عنوان نمی توان چشم پوشی کرد. در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا بیشتر در مورد این فرد سرمایه گذار بدانیم.
زندگینامه فلیپ فیشر
فیلیپ فیشر در سال ۱۹۵۸ کتاب “سهام عادی با سود غیرعادی ” را منتشر کرد که یکی از آثار تأثیرگذار در زمینه سرمایهگذاری محسوب میشود. در این کتاب، او بر اهمیت شناسایی شرکتهایی با قابلیت رشد بلندمدت تأکید کرد و روشهای تحلیلی خود را برای انتخاب چنین سهامهایی ارائه داد. فیلیپ فیشر یک سرمایهگذار و نویسنده برجسته آمریکایی بود که در زمینه مدیریت و سرمایهگذاری در نیمه اول قرن بیستم شناخته شد. او در سال ۱۹۰۷ در سانفرانسیسکو به دنیا آمد و پس از تحصیل در مدرسه کسبوکار دانشگاه استنفورد، در سال ۱۹۲۸ برای شروع کار به عنوان تحلیلگر اوراق بهادار در بانک انگلو-لندن (Anglo-London Bank) از تحصیل انصراف داد. فیشر پس از سه سال کار در بانک، در سال ۱۹۳۱ تصمیم گرفت شرکت سرمایهگذاری خود را به نام «فیشر اند کامپانی» (Fisher & Company) تاسیس کند و به مدت ۶۹ سال رئیس این شرکت بود. او در این مدت به عنوان یکی از پیشگامان رویکرد (رشد قابل پایدار) در سرمایهگذاری شناخته شد. فیلیپ فیشر در سال ۱۹۵۸ ((کتاب سهام عادی یا سود غیرعادی)) را منتشر کرد که به یکی از آثار کلاسیک و تأثیرگذار در زمینه سرمایهگذاری تبدیل شد. در این کتاب، او بر اهمیت شناسایی شرکتهایی با قابلیت رشد بلندمدت تأکید کرد و روشهای تحلیلی خود را برای انتخاب چنین سهامهایی ارائه داد. فیلیپ فیشر بهطور کلی در زمینههای مدیریت سرمایهگذاری، تحلیل سهام و شناسایی شرکتهای رشد محور فعالیت میکرد و بهعنوان یکی از فرزانگان سرمایهگذاری شناخته میشود. آثار او همچنان مورد مطالعه و استفاده سرمایهگذاران حرفهای قرار میگیرد. فیلیپ فیشر عمدتاً در زمینههای مدیریت سرمایهگذاری، تحلیل سهام و شناسایی شرکتهای رشد محور فعالیت میکرد. او بهعنوان یکی از اسطوره های سرمایهگذاری شناخته میشود و آثار او همچنان مورد مطالعه و استفاده سرمایهگذاران حرفهای قرار میگیرد.
نظرات و استراتژی های فیشر در خصوص نحوه سرمایه گذاری
فلیپ فیشر جملات ارزشمندی را در خصوص بهترین نحوه سرمایه گذاری گفته است. برای افرادی که می خواهند سرمایه گذاری مناسبی داشته باشند پیروری از این نکات بسیار با ارزش و مفید خواهد بود. برخی از اعتقادات فیلیپ فیشر را در ادامه میخوانید:
“در سرمایهگذاری، آنچه مهم است، درک ارزش ذاتی یک کسبوکار است، نه صرفاً نوسانات قیمت آن در بازار.”
“سرمایهگذاری واقعی چیزی فراتر از تعقیب سودهای زودگذر است و در درک پتانسیل رشد بلندمدت یک کسبوکار نهفته است.”
” از خرید سهام در زمان «ترس از وقوع جنگ» غافل نشوید. “
“اطلاعات کمی به تنهایی کافی نیست؛ درک کیفی از کسبوکار و مدیریت آن نیز اهمیت بسزایی دارد.”
“سرمایهگذاری موفق نیازمند صرف زمان و تلاش برای شناخت عمیق یک کسبوکار است، نه صرفاً استفاده از فرمولها و مدلهای ریاضی.”
” سهام را صرفا به خاطر خوشایند بودن گزارش سالانه شرکت خریداری نکنید.”
“بیشتر سرمایهگذاران به دنبال سود سریع هستند، در حالی که سرمایهگذاری واقعی به دنبال ارزش بلندمدت است.”
“گول تبلیغات پر زرق و برق شرکتها را نخورید. “
” هنگام خرید سهام شرکتها و صنایع محبوب بازار مالی، بسیار محتاط باشید. “
نظرات فیشر در مورد سرمایه گذاری روی شرکت ها
فیلیپ فیشر بر این باور بود که شناخت زودهنگام شرکتهای خوب، بهویژه شرکتهای کوچک، میتواند منجر به موفقیتهای سرمایهگذاری قابل توجه شود. او این موضوع را در کتاب معروف خود “Common Stocks and Uncommon Profits” مطرح کرده است. فیشر معتقد بود که بازار عمومی اغلب بر روی شرکتهای بزرگ و شناختهشده متمرکز میشود، اما فرصتهای واقعی سرمایهگذاری در شرکتهای کوچک و نوظهور نهفته است که بازار هنوز آنها را درک نکرده است. او این شرکتها را “شاهینها” مینامید که در صورت شناسایی زودهنگام، میتوانند رشد سریع و چشمگیری داشته باشند. فیشر معتقد بود که برای شناسایی این شرکتهای کوچک ارزنده، نیاز به تحقیق عمیق و درک کیفی از کسبوکار آنها است. او بر این باور بود که سرمایهگذاران باید زمان و تلاش زیادی صرف شناخت عمیق شرکتها کنند، نه صرفاً استفاده از مدلهای کمی و ارقام مالی. فیشر معتقد بود که سرمایهگذاران موفق باید قادر به شناسایی این شرکتهای کوچک با پتانسیل رشد بالا باشند و سپس در آنها سرمایهگذاری کنند تا بتوانند بازدههای بسیار بالایی به دست آورند. این رویکرد اساساً مخالف رویکرد میانگینگیری و پرتفوی متنوعسازی بود. تاکید او بر این بود که همواره روی تنوع زیاد پرتفوی نیازی به تمرکز نیست. بنابراین نیاز نیست بیش از حد به متنوع کردن پرتفوی اهمیت بدهید.
دلیل اهمیت و استقبال زیاد از کتاب فیلیپ فیشر Common Stocks and Uncommon Profits
کتاب Common Stocks and Uncommon Profits اثر فیلیپ فیشر به چندین دلیل با استقبال بینظیری مواجه شد:
در زمان انتشار این کتاب در سال ۱۹۵۸، رویکرد فیشر به سرمایهگذاری در سهام بسیار متفاوت از رویکردهای معمول بود. او بر شناخت عمیق شرکتها و پتانسیل رشد آنها تأکید داشت، که در آن زمان نوآورانه به نظر میرسید.
فیشر در این کتاب به صورت گسترده و با جزئیات به چگونگی تحلیل و ارزیابی شرکتها پرداخته است. این رویکرد کیفی و عمیق به جای تکیه صرف بر اعداد و ارقام مالی، برای سرمایهگذاران جذاب بود.
فیشر در کتاب خود به مثالهای واقعی و ملموس از شرکتها و سرمایهگذاریهای موفق خود پرداخته است. این مثالها برای خوانندگان قابل فهم و الهامبخش بود.
همچنین فیشر به عنوان یک سرمایهگذار موفق و با سابقه، اعتبار و مشروعیت زیادی در این حوزه داشت. این موضوع باعث شد که خوانندگان بیشتر به توصیههای او اعتماد کنند. چون به وضوح موفقیت او را به چشم دیده بودند. این کتاب در دوره رونق بازار سهام در دهه ۱۹۵۰ منتشر شد. این موضوع نیز به استقبال بینظیر از آن کمک کرد.
جمع بندی
فیلیپ فیشر، نویسنده کتاب “Common Stocks and Uncommon Profits”، در سالهای پایانی زندگی خود به صورت فعال در حوزه سرمایهگذاری و تئوری سرمایهگذاری باقی ماند: به نحوی که فیشر تا پایان عمر خود به صورت فعال در مدیریت سرمایهگذاریهای خود و مشاوره به دیگران ادامه داد. او همچنان به ارزیابی شرکتها و سرمایهگذاری در آنها میپرداخت. فیشر در طول زندگی خود چندین کتاب دیگر نیز منتشر کرد، از جمله کتاب معروف “Conservative Investors Sleep Well” در سال ۱۹۷۵. او همچنان به بهروزرسانی و تکمیل آثار قبلی خود ادامه میداد. او همچنین به طور منظم به ارائه سخنرانی و تدریس در حوزه سرمایهگذاری در دانشگاهها و موسسات مالی ادامه داد و تجربیات خود را در اختیار دیگران قرار میداد. فیشر در سالهای پایانی عمر خود همچنان به ارائه مشاوره به سایر سرمایهگذاران و مدیران صندوقهای سرمایهگذاری ادامه داد و بر آموزش رویکرد سرمایهگذاری خود تأکید میکرد. فیشر که از نامداران حوزه سرمایه گذاری و بورس بود، نماینده راه افراد بسیار موفق دیگری همچون وارن بافت بود. همچنان نیز ایده های او در کسب و کار و سرمایه گذاری مفید بوده و سرمایه داران از آن بهره می برند. فیشر در نهایت در سال ۲۰۰۴ در گذشت.
جیم سایمونز (Jim Simons)، یک ریاضیدان و سرمایهگذار بازنشسته آمریکایی است که به عنوان یکی از موفقترین مدیران هج فاند در تاریخ شناخته میشود. او بنیانگذار و رئیسسابق شرکت Renaissance Technologies است، یک شرکت مدیریت سرمایه که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده ریاضی و علوم کامپیوتر به موفقیتهای چشمگیری در بازارهای مالی دست یافته است. جیم سایمونز بهعنوان یک ریاضیدان و سرمایهگذار موفق شناخته میشود که با ترکیب دانش ریاضی و علوم کامپیوتر توانسته است به موفقیتهای چشمگیری در بازارهای مالی دست یابد و همچنین با فعالیتهای خیریه و آموزشی خود به پیشرفت این حوزهها کمک کند. در این مطلب از نوویرا به توضیح بیشتری در مورد این دانشمند و سرمایه گذار بیشتر میخوانیم.
زندگی نامه جیم سایمونز
سایمونز در سال ۱۹۳۸ در واشنگتن دی.سی متولد شد. او در دانشگاه مکگیل مدرک کارشناسی ریاضیات را دریافت کرد و سپس دکتری خود را در رشته ریاضیات در دانشگاه برکلی به پایان رساند. پس از آن، او به عنوان استاد ریاضیات در دانشگاههای مختلف از جمله ام.آی.تی و برکلی مشغول به کار شد و در این زمینه به موفقیتهای قابل توجهی دست یافت. او فرزند سوم سایمونز، یک پزشک یهودی که خانوادهاش از اروپای شرقی به آمریکا مهاجرت کرده بودند، و آنی سایمونز است.
سایمونز از همان دوران کودکی به ریاضیات علاقهمند بود و در دوران تحصیل، استعداد خاصی در این زمینه نشان داد. پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، او در سال ۱۹۵۹ مدرک کارشناسی ریاضیات خود را از دانشگاه مکگیل در کانادا دریافت کرد.
پس از آن، سایمونز دکتری خود را در رشته ریاضیات در دانشگاه برکلی به پایان رساند. در سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۸، او بهعنوان استادیار ریاضیات در دانشگاه ام.آی.تی مشغول به کار بود. سپس از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۶ در دانشگاه کالیفرنیا برکلی به تدریس و تحقیق در زمینه ریاضیات پرداخت.
در سال ۱۹۷۸، سایمونز تصمیم گرفت وارد حوزه مدیریت سرمایه شود و شرکت Renaissance Technologies را تأسیس کرد. این شرکت با استفاده از الگوریتمهای پیچیده ریاضی و علوم کامپیوتر به پیشبینی و تجزیه و تحلیل بازارهای مالی پرداخت و توانست بازدههای بیسابقهای را کسب کند. بهطوریکه در یک دهه اخیر، سایمونز به یکی از ثروتمندترین افراد جهان تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید: جسی لیورمور خرس وال استریت مرد پولساز تاریخ آمریکا
چه شد که جیم سایمونز ؛ پادشاه کوانت (Quant King) لقب گرفت ؟
نوآوریها، موفقیتهای بینظیر و تأثیرگذاری گسترده جیم سایمونز در صنعت مدیریت سرمایه و توسعه رویکردهای کوانتی باعث شده است که او به عنوان “پادشاه کوانت” شناخته شود. جیم سایمونز به دلایل مختلفی به عنوان “پادشاه کوانت” (Quant King) شناخته میشود از جمله:
سایمونز یکی از پیشگامان استفاده از علوم کامپیوتر و ریاضیات پیشرفته در تحلیل و پیشبینی بازارهای مالی بود. او و تیم او در شرکت Renaissance Technologies از الگوریتمهای پیچیده برای تحلیل حجم عظیمی از دادههای بازار استفاده میکردند و به نتایج بیسابقهای دست یافتند. Renaissance Technologies تحت رهبری سایمونز به یکی از بزرگترین و موفقترین هج فاندهای جهان تبدیل شد. ( در مورد صندوق پوشش ریسک یا هج فاند بیشتر بخوانید). این شرکت توانست بازدهی سالانه بسیار بالایی را حتی در شرایط دشوار بازارهای مالی کسب کند.
سایمونز توانست افراد بسیار مستعدی را در زمینه علوم کامپیوتر، ریاضیات و مالی جذب شرکت خود کند و آنها را به کوانتهای ماهر تبدیل کند. بسیاری از این افراد بعدها به عنوان کوانتهای موفق در سایر شرکتها و موسسات مالی شناخته شدند. نوآوریهای سایمونز و شرکت Renaissance Technologies باعث شد که استفاده از رویکردهای کمّی و کوانتی در مدیریت سرمایه به شدت رواج پیدا کند و تحول بزرگی در این صنعت به وجود آید.
صندوق مدالیون و داستان کسب بازدهی فوق العاده آن
صندوق مدالیون (Medallion Fund) یکی از معروفترین و موفقترین هج فاندهای تحت مدیریت شرکت Renaissance Technologies به رهبری جیم سایمونز است. برخی ویژگیهای اصلی صندوق مدالیون عبارتند از:
این صندوق توانسته است در طول دهههای مختلف بازدهی سالانه بسیار بالایی را کسب کند، در حدود ۳۰% در میانگین بلند مدت. این ویژگی یکی از بهترین عملکردهای تاریخی در صنعت هج فاندها است.
صندوق مدالیون از رویکردهای کوانتی بسیار پیشرفته و الگوریتمهای تحلیل دادههای بزرگ برای تصمیمگیریهای معاملاتی خود استفاده میکند. این استراتژیها به شدت به نوآوریهای جیم سایمونز و تیم وی وابسته است.
به دلیل موفقیت فوقالعاده این صندوق، رنسانس آن را به طور شدیدی محدود کرده و امکان سرمایهگذاری در آن را بسیار محدود کرده است. تنها سرمایهگذاران خاص و نزدیک به شرکت میتوانند در آن سرمایهگذاری کنند.
شرکت Renaissance همواره تلاش کرده است تا جزئیات استراتژیها و روشهای تحلیلی خود را به شدت محرمانه نگه دارد تا از مزیت رقابتی خود محافظت کند.
طرز تفکر جیم سایمونز و نحوه سرمایه گذاری او چگونه بود؟
کتاب مردی که معمای بازار را حل کرد کتابی است که درباره جیمز سخن گفته است. مطالب بسیار جذابی از مدل تفکر او و سبک زندگی اش بیان شده که می توانید آن را مطالعه کنید. مثلا در صفحه ۵۶ این کتاب آمده است که :
سایمونز: «من نمیخواهم هر لحظه نگران بازار باشم. من مدلهایی میخواهم که در خواب هم پولسازی کنند. یعنی یک سیستم خالص بدون دخالت انسان.»
برخی از ویژگی های تفکری جیمز را به طور خلاصه در زیر عنوان کرده ایم:
تمرکز بر ایجاد سیستمهای خودکار و خودشناس برای پولسازی، به نحوی که به دخالت انسان نیاز نداشته باشد و در تمام شرایط بازار عملکرد خوبی داشته باشد.
تقلیل ریسک از طریق مدلسازی و تجزیه و تحلیل آماری دقیق رفتار بازار و ارتباطات بین بازارهای مختلف. او حتی به بررسی تأثیر پدیدههای طبیعی بر قیمتها میپرداخت.
توجه به الگوهای تکرارشونده و قابل پیشبینی در بازارها، به جای واکنش لحظهای به تغییرات کوتاهمدت. همانطور که گفته “نمیدانم چرا سیارات به دور خورشید میچرخند اما میتوانم رفتار آنها را پیشبینی کنم”.
پرهیز از سوگیریها و تصمیمگیریهای احساسی و تمرکز بر تحلیلهای علمی و آماری دقیق بازار.
فعالیت های خیرخواهانه جیم سایمونز
علاوه بر فعالیتهای تجاری، سایمونز همواره به امور خیریه و آموزشی نیز توجه داشته است. او با اهدای میلیاردها دلار به نهادهای آموزشی و علمی، بهویژه در زمینههای ریاضیات و علوم طبیعی، به توسعه این رشتهها کمک کرده است. همچنین او جوایز و افتخارات متعددی در عرصههای مختلف ریاضی و مالی دریافت کرده است.
در نتیجه این موفقیتها، سایمونز به یکی از ثروتمندترین افراد جهان تبدیل شد. او همواره بخشی از سود شرکت خود را به امور خیریه و آموزشی اختصاص داده است. بهعنوان مثال، او میلیاردها دلار به دانشگاهها و مؤسسات آموزشی در زمینههای ریاضیات و علوم طبیعی اهدا کرده است.
امروزه، جیم سایمونز بهعنوان یکی از موفقترین سرمایهگذاران و مدیران هج فاند در تاریخ شناخته میشود. او همچنان بهعنوان رئیس هیئت مدیره در Renaissance Technologies فعالیت دارد و در کنار آن به امور خیریه و آموزشی نیز میپردازد.
جیمز سایمونز، یکی از پیشگامان سرمایهگذاری مدرن، رویکرد منحصربهفردی را در پیش گرفته بود. او معتقد بود که باید سیستمهای سرمایهگذاری را طوری طراحی کرد که بدون نیاز به دخالت دائمی انسان، بتوانند در هر شرایط بازاری عملکرد خوبی داشته باشند و حتی در خواب هم پولسازی کنند. سایمونز با استفاده از مدلسازی آماری دقیق، به بررسی روابط و الگوهای قابل پیشبینی در بازارهای مختلف میپرداخت و سعی میکرد تا الگوهای تکرارشونده و قابل پیشبینی را شناسایی کند. وی همچنین تلاش میکرد تا تصمیمگیریهای خود را بر اساس تحلیلهای علمی و آماری بنا کند، نه بر اساس احساسات و سوگیریهای ذهنی. در نهایت، هدف سایمونز دستیابی به سودآوری پایدار با ریسک پایین بود، که به اعتقاد وی از طریق طراحی صحیح سیستمهای سرمایهگذاری و تجزیه و تحلیل دقیق بازار قابل دستیابی است. سرمایه اقای سایمونز بیش از ۳۰ میلیارد دلار تخمین زده شده است.