021-79276000 info@noviraco.com

نرخ بهره و تورم دو مفهوم کلیدی در علم اقتصاد هستند که به شدت بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و درک رابطه بین آن‌ها برای تحلیل وضعیت اقتصادی کشورها بسیار مهم است. نرخ بهره به هزینه‌ای اشاره دارد که وام‌گیرندگان باید به وام‌دهندگان پرداخت کنند، و به‌طور معمول به‌عنوان درصدی از مبلغ وام محاسبه می‌شود. این نرخ می‌تواند به‌طور مستقیم بر تصمیمات مصرف‌کنندگان و سرمایه‌گذاران تأثیر بگذارد، زیرا هزینه وام‌گیری را مشخص می‌کند. از سوی دیگر، تورم به افزایش عمومی قیمت‌ها در یک اقتصاد طی یک دوره زمانی مشخص اشاره دارد. وقتی تورم بالا باشد، قدرت خرید پول کاهش می‌یابد، به این معنا که مصرف‌کنندگان با همان مقدار پول می‌توانند کالاها و خدمات کمتری بخرند. در ادامه با نوویرا همراه باشید تا با جزئیات بیشتر این مبحث را بررسی کنیم.

نرخ بهره چیست؟

نرخ بهره به هزینه‌ای اشاره دارد که وام‌گیرندگان باید به وام‌دهندگان پرداخت کنند و معمولاً به‌صورت درصدی از مبلغ وام بیان می‌شود. به عبارت ساده‌تر، نرخ بهره نشان‌دهنده مقدار پول اضافی است که شما باید بر روی وامی که گرفته‌اید، بپردازید. نرخ بهره می‌تواند بر اساس نوع وام و شرایط اقتصادی متفاوت باشد. برای مثال، در وام‌های مسکن، نرخ بهره معمولاً ثابت یا متغیر است و بر اساس شرایط بازار و اعتبار وام‌گیرنده تعیین می‌شود.
نرخ بهره همچنین به‌عنوان یک ابزار بسیارمهم در سیاست‌های پولی بانک‌های مرکزی استفاده می‌شود. وقتی بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش می‌دهد، هزینه وام‌گیری بالا می‌رود و این امر می‌تواند به کاهش تقاضا و کنترل تورم کمک کند. برعکس، کاهش نرخ بهره می‌تواند به تحریک مصرف و سرمایه‌گذاری کمک کند. در نتیجه، نرخ بهره نقش مهمی در شکل‌دهی به تصمیمات مالی افراد و کسب‌وکارها دارد و تأثیرات گسترده‌ای بر اقتصاد کلی می‌گذارد.

نرخ تورم چیست؟

نرخ تورم به درصدی اشاره دارد که افزایش عمومی قیمت‌ها در یک اقتصاد را در یک دوره زمانی مشخص، معمولاً یک سال، نشان می‌دهد. به عبارت ساده‌تر، تورم به معنای کاهش قدرت خرید پول است؛ یعنی با افزایش نرخ تورم، هر واحد پول، کمتر کالا و خدمات می‌خرد. نرخ تورم معمولاً بر اساس تغییرات قیمت سبدی از کالاها و خدمات اساسی محاسبه می‌شود. این سبد شامل اقلامی مانند مواد غذایی، مسکن، حمل‌ونقل و خدمات بهداشتی است.

اگر نرخ تورم بالا باشد، یعنی قیمت‌ها به سرعت در حال افزایش هستند و این پدیده می‌تواند به فشار مالی بر مصرف‌کنندگان منجر شود. برعکس، اگر نرخ تورم پایین یا منفی باشد، قیمت‌ها ثابت یا در حال کاهش‌اند که می‌تواند نشانه‌ای از رکود اقتصادی باشد. در نهایت، نرخ تورم یکی از معیارهای اصلی برای ارزیابی سلامت اقتصادی یک کشور است و تأثیر زیادی بر تصمیمات مالی و اقتصادی افراد و کسب‌وکارها دارد.

رابطه بین نرخ بهره و نرخ تورم

رابطه بین نرخ بهره و تورم معمولاً به‌عنوان یک چرخه تأثیر متقابل در نظر گرفته می‌شود. زمانی که تورم افزایش می‌یابد، بانک‌های مرکزی معمولاً نرخ‌های بهره را بالا می‌برند تا رشد اقتصادی را کنترل کرده و از افزایش بیشتر قیمت‌ها جلوگیری کنند. به این ترتیب، نرخ‌های بهره بالاتر می‌توانند باعث کاهش تقاضا برای وام‌ها و در نهایت کاهش مصرف و سرمایه‌گذاری شوند. این امر ممکن است به کاهش فشارهای تورمی منجر شود.
به‌عکس، در شرایطی که تورم پایین است، بانک‌های مرکزی ممکن است نرخ‌های بهره را کاهش دهند تا به تحریک رشد اقتصادی کمک کنند. با این کار، هزینه وام‌گیری پایین می‌آید و مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارها تشویق می‌شوند که بیشتر خرج کنند و سرمایه‌گذاری کنند. این کارمی‌تواند به افزایش تقاضا و در نهایت به افزایش تورم منجر شود. درک نسبت بین نرخ بهره و تورم به تحلیلگران اقتصادی و سیاست‌گذاران کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری برای مدیریت اقتصاد اتخاذ کنند و ثبات مالی را حفظ کنند.

تشریح مفهوم رابطه بین نرخ بهره و نرخ تورم با مثال

تا به اینجا دانستیم که رابطه بین نرخ بهره و نرخ تورم یکی از اصول کلیدی اقتصاد است که به‌طور مستقیم بر تصمیمات مالی افراد و سیاست‌های اقتصادی کشورها تأثیر می‌گذارد. برای توضیح این رابطه، بیایید مثال زیر را با هم بررسی کنیم.

فرض کنید که شما در کشوری زندگی می‌کنید که نرخ تورم بالا، مثلاً ۵ درصد در سال، دارد. این امر به این معناست که قیمت کالاها و خدمات به‌طور متوسط در یک سال ۵ درصد افزایش می‌یابد. حالا تصور کنید که بانک مرکزی تصمیم می‌گیرد نرخ بهره را افزایش دهد تا تورم را کنترل کند. فرض کنید نرخ بهره از ۳ درصد به ۵ درصد افزایش پیدا می‌کند.

  • تأثیر بر وام‌گیری
  • با افزایش نرخ بهره، هزینه وام‌گیری بالا می‌رود. برای مثال، اگر شما بخواهید وام مسکن بگیرید، باید بهره بیشتری بپردازید. این امر ممکن است شما را از گرفتن وام منصرف کند یا شما را وادار کند که کمتر خرج کنید.
  • کاهش تقاضا
  • زمانی که افراد و کسب‌وکارها بیشتر از گرفتن وام امتناع می‌کنند و هزینه‌های خود را کاهش می‌دهند، تقاضا برای کالاها و خدمات کاهش می‌یابد. این کاهش تقاضا می‌تواند به کاهش فشارهای تورمی منجر شود، زیرا فروشندگان برای جذب مشتریان ممکن است قیمت‌ها را کاهش دهند یا ثابت نگه دارند.

در نتیجه، با افزایش نرخ بهره، بانک مرکزی می‌تواند به کنترل نرخ تورم کمک کند. اگر تورم تحت کنترل باشد و نرخ آن به ۲ درصد کاهش یابد، این به معنای ثبات قیمت‌ها و حفظ قدرت خرید مردم است.

حال فرض کنید که نرخ تورم بسیار پایین، مثلاً ۱ درصد باشد. در این حالت، بانک مرکزی ممکن است تصمیم بگیرد که نرخ بهره را کاهش دهد تا به تحریک اقتصاد کمک کند:

  • تأثیر بر وام‌گیری
  • با کاهش نرخ بهره به ۲ درصد، وام‌گیری ارزان‌تر می‌شود و مردم و کسب‌وکارها تشویق می‌شوند که بیشتر وام بگیرند و هزینه کنند.
  • افزایش تقاضا
  • این افزایش تقاضا می‌تواند به رشد اقتصادی و در برخی موارد به افزایش تورم منجر شود، زیرا با افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات، فروشندگان ممکن است قیمت‌ها را افزایش دهند.

رابطه بین نرخ بهره و نرخ تورم به‌صورت یک چرخه تأثیر متقابل عمل می‌کند. افزایش نرخ بهره می‌تواند به کنترل تورم کمک کند، در حالی که کاهش نرخ بهره می‌تواند به تحریک اقتصاد و افزایش تورم منجر شود. این درک از رابطه بین این دو شاخص برای تصمیم‌گیری‌های اقتصادی بسیار حیاتی است.

فرمول محاسبه نسبت بین نرخ تورم و نرخ بهره

اروینگ فیشر، اقتصاددان معروف، رابطه‌ای مهم بین نرخ بهره اسمی، نرخ تورم و نرخ بهره واقعی را تعریف کرده است. او بیان می‌کند که نرخ بهره اسمی (I) و نرخ تورم (π) به‌طور مستقیم با یکدیگر مرتبط هستند. در اینجا فرمول او را بررسی می‌کنیم:

در این فرمول:

I: نرخ بهره اسمی است. این نرخ، درصدی است که وام‌گیرنده باید بر اساس وام دریافتی بپردازد و شامل تأثیرات تورم است.
r: نرخ بهره واقعی است. این نرخ نشان‌دهنده بازده واقعی سرمایه‌گذاری است و تأثیرات تورم را در نظر نمی‌گیرد.
π: نرخ تورم است. این نرخ نشان‌دهنده درصد افزایش عمومی قیمت‌ها در اقتصاد است.

رابطه بین نرخ‌ها

۱. مفهوم نرخ بهره اسمی (I)
نرخ بهره اسمی، هزینه‌ای است که شما به‌عنوان وام‌گیرنده برای استفاده از پول پرداخت می‌کنید. این نرخ شامل نرخ بهره واقعی و همچنین تأثیرات ناشی از تورم است. به عبارت دیگر، نرخ بهره اسمی به شما می‌گوید که چه مقدار پول را باید به بانک یا وام‌دهنده بازگردانید.

۲. مفهوم نرخ بهره واقعی (r)
نرخ بهره واقعی نشان‌دهنده قدرت خرید واقعی پولی است که شما دریافت می‌کنید. به عبارت دیگر، این نرخ میزان بازده واقعی سرمایه‌گذاری شما را نشان می‌دهد، بدون اینکه تأثیر تورم را در نظر بگیرد. اگر نرخ تورم بالا باشد، حتی اگر نرخ بهره اسمی بالا باشد، ممکن است قدرت خرید شما کاهش یابد.

۳. مفهوم نرخ تورم (π)
نرخ تورم نشان‌دهنده افزایش قیمت‌ها در اقتصاد است. وقتی که تورم بالا می‌رود، به این معناست که قیمت کالاها و خدمات افزایش یافته و قدرت خرید پول کاهش می‌یابد.

رابطه بین سه نرخ تورم، بهره واقعی و بهره اسمی

فیشر به ما می‌گوید که اگر نرخ تورم (π) افزایش یابد، نرخ بهره اسمی (I) نیز باید افزایش یابد تا نرخ بهره واقعی (r) ثابت بماند. به عبارتی، اگر انتظار داشته باشید که نرخ تورم افزایش یابد، باید نرخ بهره اسمی را نیز افزایش دهید تا مطمئن شوید که در واقع از سرمایه‌گذاری خود بازده واقعی دریافت می‌کنید.

برای مثال فرض کنید:

نرخ بهره واقعی (r) برابر با ۲ درصد است.
نرخ تورم (π) برابر با ۳ درصد است.
با استفاده از فرمول فیشر:
I=r+π
I=2%+3%=5%

در این مثال، نرخ بهره اسمی (I) برابر با ۵ درصد خواهد بود. اگر نرخ تورم به ۴ درصد افزایش یابد:
I=2%+4%=6%
در این حالت، برای حفظ قدرت خرید و بازده واقعی، نرخ بهره اسمی باید به ۶ درصد افزایش یابد.

رابطه بین نرخ بهره اسمی، نرخ تورم و نرخ بهره واقعی به‌طور واضح نشان می‌دهد که چگونه این سه عامل به هم مرتبط هستند. درک این رابطه برای تصمیمات بهتر در زمینه مالی و اقتصادی بسیار با اهمیت است.

جمع‌بندی

نسبت بین نرخ تورم و نرخ بهره یکی از اصول اساسی در اقتصاد است که تأثیرات قابل توجهی بر سیاست‌های مالی و تصمیم‌گیری‌های اقتصادی دارد. براساس نظریه اروینگ فیشر، نرخ بهره اسمی (I) به‌طور مستقیم با نرخ تورم (π) ارتباط دارد و می‌توان این رابطه را با فرمول I = r + π بیان کرد. در اینجا، نرخ بهره واقعی (r) نشان‌دهنده بازده واقعی سرمایه‌گذاری‌ها است. زمانی که نرخ تورم افزایش می‌یابد، برای حفظ قدرت خرید و بازده واقعی، نرخ بهره اسمی نیز باید افزایش یابد. این بدان معناست که اگر انتظار تورم بالاتری وجود داشته باشد، وام‌دهندگان باید هزینه بیشتری برای وام‌ها بپردازند تا از کاهش ارزش پول خود جلوگیری کنند. به عبارت دیگر، نرخ بهره اسمی باید به‌گونه‌ای تنظیم شود که تأثیر تورم را جبران کند و سرمایه‌گذاران مطمئن شوند که از سرمایه‌گذاری‌های خود بازده واقعی دریافت می‌کنند.
این رابطه همچنین بر تصمیمات بانک‌های مرکزی تأثیر می‌گذارد. در شرایطی که تورم بالا است، بانک‌ها معمولاً نرخ‌های بهره را افزایش می‌دهند تا تقاضا را کاهش دهند و از افزایش بیشتر قیمت‌ها جلوگیری کنند. برعکس، در زمانی که تورم پایین است، ممکن است نرخ‌های بهره کاهش یابد تا به تحریک رشد اقتصادی کمک کند.