پسانداز، استقراض و فروش سهم همگی ابزارهای انتقال پول در طول زمان هستند. پسانداز کنندگان پول را از زمان حال به آینده و قرض گیرندگان و ناشران سهام پول را از آینده به زمان حال منتقل میکنند. ازآنجاکه ماشین زمان وجود ندارد، پول تنها زمانی به آینده منتقل میشود که مقدار معادل آن در جهت مخالف حرکت کند. این تعادل همواره برقرار است؛ زیرا قرض گیرندگان و فروشندگان سهام اوراق بهاداری ایجاد میکنند که پسانداز کنندگان به سرمایهگذاری روی آنها میپردازند. برای مثال، اوراق قرضهای که توسط یک شرکت نیازمند به انتقال پول از آینده به حال فروخته میشود، همان اوراق قرضهای است که توسط پسانداز کننده نیازمند انتقال پول از زمان حال به آینده خریداریشده است.
مجموع مقادیر پولی که پسانداز کنندگان از زمان حال به آینده انتقال خواهند داد با نرخ بازده انتظاری آنها از سرمایهگذاریشان مرتبط است. اگر نرخ بازده مورد انتظار بالا باشد، آنها از مصارف کنونی صرفنظر میکنند و پول بیشتری را به آینده منتقل میکنند. بهطور مشابه، مجموع مقادیر پولی که قرض گیرندگان و فروشندگان سهم از آینده به زمان حال منتقل میکنند، به هزینه تأمین مالی و هزینه واگذاری مالکیت بستگی دارد. این هزینهها را میتوان بهعنوان نرخ بازدهی بیان کرد که انتظار میرود قرض گیرندگان و فروشندگان سهم در قبال دریافت منابع مالی ارائه کنند. این همان نرخی است که پسانداز کنندگان انتظار دارند در ازای عرضه منابع مالی موجودی شان دریافت کنند. اگر این نرخ پایین باشد، قرض گیرندگان و فروشندگان سهام به انتقال پول بیشتری از زمان آینده به زمان حال تمایل خواهند داشت؛ به عبارت دیگر، آنها به جذب منابع بیشتری تمایل خواهند داشت.
ازآنجاکه مجموع پول پسانداز شده باید برابر با مجموع پول قرض دادهشده و دریافت شده در ازای واگذاری سهام سرمایه باشد، نرخ بازده مورد انتظار به مجموع عرضه منابع از طریق پسانداز و مجموع تقاضای منابع بستگی دارد. اگر این نرخ بسیار بالا باشد پسانداز کنندگان تمایل خواهند داشت منابع بیشتری را ازآنچه قرض گیرندگان و ناشران سهام تمایل دارند به زمان حال منتقل کنند به آینده منتقل کنند. نرخ مورد انتظار باید کاهش یابد تا پسانداز کنندگان را از پسانداز بازدارد و قرض گیرندگان و ناشران سهام را تشویق کند. بهعکس، اگر این نرخ خیلی پایین باشد، پسانداز کنندگان تمایل خواهند داشت پول کمتری ازآنچه قرض گیرندگان و ناشران سهام تمایل دارند به زمان حال انتقال دهند به آینده منتقل کنند. نرخ بازده مورد انتظار باید بالاتر باشد تا پسانداز کنندگان را ترغیب و قرض گیرندگان و ناشران سهام را بازدارد. بین نرخهای بسیار بالا و نرخهای بسیار پایین، نرخ بازدهی مورد انتظاری وجود دارد که به لحاظ نظری در آن نرخ مجموع عرضه منابع برای سرمایهگذاری و مجموع تقاضای منابع بهواسطه قرض گرفتن و انتشار سهام برابر میشود.
اقتصاددانان این نرخ را “نرخ تعادلی بهره” مینامند. این نرخ قیمت انتقال پول طی زمان است. تعیین این نرخ یکی از مهمترین کارکردهای نظام مالی است. نرخ بهره تعادلی تنها نرخ بهرهای است که میتوانست وجود داشته باشد اگر تمام اوراق بهادار به یکمیزان ریسکی بودند، دوره عمر برابر میداشتند و به یکمیزان نقد شونده بودند. درواقع، نرخ بهره موردنیاز برای اوراق بهادار با توجه به مشخصه ریسک آنها، طول عمر و میزان نقد شوندگی آنها متفاوت است. بهطورکلی، سرمایهگذاران از یک ناشر فرضی، نرخ بازده بیشتری برای سهام نسبت به بدهی و برای اوراق بهادار غیر نقد شونده نسبت به اوراق بهادار نقد شونده طلب میکنند. تحلیلگران مالی درمییابند که تمام نرخهای بازده موردنیاز به نرخ بهره تعادلی که با ریسک تعدیل شود بستگی دارد.