فیلم «ممنون که سیگار میکشید»، داستان «نیک نیلور»، سخنگوی اصلی و قدرتمند صنایع دخانیات را دنبال میکند که وظیفه دارد از صنعت دخانیات در برابر منتقدان و افکار عمومی، دفاع و ارزش شرکت را در بازار حفظ کند. همه تلاش او زیر سوال بردن پژوهشهای جدید در حوزه سلامت است تا افتی در فروش انواع سیگار رخ ندهد.
«نیک نیلور» شخصیتی کاریزماتیک و باهوش است که در زمینه چرخاندن حقایق به نفع صنعت دخانیات بسیار مهارت دارد. او به همراه دو همکارش، که یکی نماینده صنایع الکل و دیگری نماینده صنایع اسلحه است، یک گروه را تشکیل میدهند که به شوخی “Merchants of Death” (بازرگانان مرگ) نامیده میشوند.
فیلم به شیوهای طنزآمیز و انتقادی به موضوعاتی مانند لابیگری، اخلاق حرفهای، و تأثیر رسانهها بر افکار عمومی میپردازد. همچنین، فیلم به بررسی چگونگی مدیریت بحرانهای رسانهای توسط شرکتهای بزرگ و قدرت گفتار در تغییر دیدگاههای مردم میپردازد.
ممنون که سیگار میکشید (Thank You for Smoking)، محصول ۲۰۰۵، به کارگردانی جیسون رایتمن و بر اساس رمانی به همین نام نوشته کریستوفر باکلی ساخته شده است.
کتاب اقتصاد در یک درس نوشته هنری هازلیت یکی از کتابهای کلاسیک در حوزه اقتصاد است که به زبانی ساده و قابل فهم اصول اساسی اقتصاد را توضیح میدهد. این کتاب که اولین بار در سال ۱۹۴۶ منتشر شد، همچنان به عنوان یک منبع مهم برای درک مفاهیم اقتصادی شناخته میشود.
هازلیت در این کتاب تلاش میکند تا یک اصل اساسی اقتصادی را بیان کند: «نتایج بلندمدت و کوتاهمدت هر سیاست اقتصادی را بررسی کنید، نه فقط تأثیرات آن بر یک گروه خاص.» او معتقد است که بسیاری از اشتباهات در اقتصاد به دلیل تمرکز بر نتایج فوری و مستقیم یک سیاست اقتصادی است، بدون توجه به اثرات آن در بلندمدت یا بر دیگر گروهها.
هازلیت با استفاده از مثالهای ساده و روشن، نشان میدهد که چگونه سیاستهای اقتصادی نادرست میتوانند به نتایج ناخواسته و زیانبار منجر شوند. او به طور ویژه بر اهمیت بازارهای آزاد و نقش قیمتها در تخصیص منابع تأکید میکند و هشدار میدهد که دخالت بیش از حد دولت در اقتصاد میتواند منجر به نابسامانیهای اقتصادی شود.
این کتاب برای کسانی که به دنبال درک مفاهیم پایهای اقتصاد هستند، بسیار مفید است و به دلیل زبان ساده و روشنی که نویسنده به کار برده، حتی برای خوانندگان غیرمتخصص نیز جذاب است. اقتصاد در یک درس همچنان به عنوان یکی از منابع مهم برای دانشجویان، سیاستمداران و علاقهمندان به اقتصاد توصیه میشود.
این کتاب با ترجمه محسن رنجبر، نیلوفر اورعی توسط انتشارات دنیای اقتصاد در سال ۱۳۹۲ وارد بازار نشر شده است.
نمودار فوق متوسط بازدهی مازاد شاخص صنعت دارو را نسبت به شاخص کل بورس طی ۱۱ سال گذشته و به تفکیک فصول مختلف سال نشان میدهد.
طبق این نمودار در بیشتر تابستانها و پاییزها بازده صنعت دارو کمتر از بازده شاخص کل بورس بوده است و همچنین به طور متوسط بازده مازاد صنعت دارو در این دو فصل مثبت بوده است.
در مقابل اما در بیشتر زمستانها بازدهی صنعت دارو کمتر از بازدهی شاخص کل بورس بوده است و متوسط بازده این صنعت در زمستانها کمی کمتر از بازدهی شاخص کل بورس بوده است.
بررسی رفتار شاخص کل در حدود شش ماه اخیر نشان میدهد که این شاخص، تقریبا دو صعود و نزول قابل توجه را تجربه کرده است.
براساس مقایسه بازدهی صندوقهای اهرمی طی هر یک از این بازهها با شاخص، مطابق نمودار فوق، در دورههای ریزش بیشترین بازدهی منفی برای صندوق جهش فارابی بوده و در دورههای صعودی بیشترین بازدهی مثبت متعلق به صندوق موج فیروزه بوده است.
نمودار فوق متوسط بازدهی مازاد شاخص صنعت سیمان را نسبت به شاخص کل بورس طی ۱۱ سال گذشته و به تفکیک فصول مختلف سال نشان میدهد. طبق این نمودار در بیشتر تابستانها بازده صنعت سیمان کمتر از بازده شاخص کل بورس بوده است.
همچنین به طور متوسط بازده مازاد صنعت سیمان در تابستانها منفی بوده است. در مقابل اما در بیشتر زمستانها بازده صنعت سیمان بیشتر از بازده شاخص کل بورس بوده است و متوسط بازده این صنعت در زمستانها بالاتر از بازدهی شاخص کل بورس بوده است.
بررسی بازدهی دلار، سکه طلای طرح جدید و صندوقهای طلای عیار، کهربا و طلا طی تقریبا یکسال اخیر نشان میدهد عملا نگهداری ارز به عنوان دارایی، بازدهی جذابی برای سرمایهگذاران نداشتهاست.
در واقع با فرض اینکه شخصی در تاریخ ۱۴۰۲/۰۵/۲۳ سبدی از داراییهای مزبور را تشکیل میداد و آن را در تاریخ ۱۴۰۳/۰۴/۳۱ نقد مینمود، عملا کمترین بازدهی متعلق به دلار میبود.
در خصوص اختلاف تقریبا ۳ درصدی بازدهی میان سکه طلا و صندوقهای طلا توجه به این نکته ضروری است که اولا صندوقهای طلا در ترکیب دارایی خود اندکی وجه نقد داشته و ثانیا به واسطه کارمزد مدیر صندوق، این اختلاف به نسبت منطقی به نظر میرسد.
به علاوه نگهداری و نقدشوندگی صندوقهای طلا نسبت به سکه فیزیکی نیز این اختلاف را برای سرمایهگذار قابل توجیه مینماید.